سوسیالیسم کارگران

#زندان_قزلحصار_کرج
Канал
Новости и СМИ
Политика
Образование
Юмор и развлечения
Персидский
Логотип телеграм канала سوسیالیسم کارگران
@SkaregariПродвигать
739
подписчиков
32,8 тыс.
фото
21 тыс.
видео
8,59 тыс.
ссылок
سوسیالیسم کارگری خبرها و گزارش های کارگری،تصویرها و کلیپ و مطالب و نظرات و پیشنهاد های خود را از این طریق برایمان ارسال کنید @AmAe123
گزارشی از آخرین وضعیت پرونده متهمان موسوم به “شهرک اکباتان”
#میلاد_آرمون، #سید_محمد_مهدی_حسینی، #مهدی_ایمانی و #نوید_نجاران، چهار تن از متهمان پرونده موسوم به “شهرک اکباتان” و از بازداشت شدگان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، کماکان به صورت بلاتکلیف در #زندان_قزلحصار_کرج بسر میبرند. پرونده این افراد کماکان در دادسرای امور جنایی ناحیه بیست و هفت تهران جهت تکمیل تحقیقات در حال رسیدگی است.
پرونده این افراد که محرمانه عنوان شده در اواخر فروردین ماه سال جاری، از شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران جهت رفع نقص و ایرادات به شعبه چهار بازپرسی دادسرای امور جنایی ناحیه ۲۷ تهران بازگردانده شد و کماکان این پرونده جهت تکمیل تحقیقات در شعبه مذکور است. همچنین اعلام شده رفع ایرادات پرونده از سوی دادسرا تا اواخر شهریورماه پایان یافته و پرونده به دادگاه ارسال می‌شود.


#زنده_باد_انقلاب
#زن_زندگی_آزادی
#شریفه_محمدی_کارگر_زندانی #آزاد_باید_گردد
#پیش_بسوی_اتحاد_جنبش_ها_حول_نان_کار_آزادی
#کارگر_زندانی_زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#توماج_صالحی_آزاد_باید_گردد
#نان_کار_آزادی_حکومت_کارگری


@Skaregari
زندان قزلحصار کرج؛ تداوم بازداشت چهار متهم پرونده “شهرک اکباتان”
میلاد آرمون، سید محمد مهدی حسینی، مهدی ایمانی و نوید نجاران، چهار تن از متهمان پرونده موسوم به “ #شهرک_اکباتان ” علیرغم گذشت بیش از یک سال از زمان دستگیری، کماکان به صورت بلاتکلیف در زندان قزلحصار کرج بسر می برند
این متهمان سیاسی بیش از یک سال است که به صورت بلاتکلیف در #زندان_قزلحصار کرج در بازداشت بسر میبرند. همچنین، پرونده این افراد کماکان در شعبه چهار بازپرسی دادسرای امور جنایی ناحیه ۲۷ تهران است و تاکنون جهت رسیدگی به شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال نشده است.


#زنده_باد_انقلاب
#زن_زندگی_آزادی
#شریفه_محمدی_کارگر_زندانی #آزاد_باید_گردد
#پیش_بسوی_اتحاد_جنبش_ها_حول_نان_کار_آزادی
#کارگر_زندانی_زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#توماج_صالحی_آزاد_باید_گردد
#نان_کار_آزادی_حکومت_کارگری


@Skaregari
🔴 فراخوان فوری:
از کردستان تا تهران، نه اعدام نه زندان
امشب یکشنبه ۸ بهمن و بامداد دوشنبه ۹ بهمن برای نجات زندانیان سیاسی محکوم به اعدام بپا خیزیم ...


چهار زندانی سیاسی از کردستان به نام‌های #پژمان_فاتحی، #محسن_مظلوم، #محمد_فرامرزی و #وفا_آذربار تحت خطر قریب‌الوقوع اعدام قرار دارند. از شب گذشته به خانواده‌های ایشان اطلاع داده شده که برای آخرین دیدار به تهران بروند. خانواده‌های همرزمان زندانی‌مان که هم‌اکنون زیر تیغ اعدام هستند نیز سریعا به تهران عزیمت کرده و طی بیانیه‌ای از مردم خواسته‌اند آنان را تنها نگذارند. این درخواست با استقبال کم‌نظیر خانواده‌های دادخواه مواجه شده است!!!

جمهوری اسلامی که با ریختن خون ما به حیات ننگین خودش ادامه می‌دهد، مرتکب اشتباه بزرگی شده و با صدور احکام اعدام برای معترضین و مبارزان، در حال پیش‌دستی برای نابودی خودش است. این‌بار هم با #زن_زندگی_آزادی، با تکیه محکم به کلمه به «حق زندگی» و فریاد محکم #نه_به_اعدام در ایران که در حال حاضر جهانی‌تر از هر زمانی دیگر شده، ما شبکه سراسری انقلاب زن زندگی آزادی (شامل تشکل‌های دانشجویی و دانش‌آموزی و گروه‌های مبارزاتی شهری زنان و جوانان) مردم آزادیخواه تهران، کرج و کردستان را به تجمع اعتراضی فوری فرا می‌خوانیم!
عزیزان دربند و خانواده‌‌هایشان به حضور و اعتراض جمعی ما نیاز فوری دارند.

امشب از تهران و کرج و شهرهای مجاور برای نجات جان‌های محسن، محمد، وفا و پژمان در کنار خانواده‌هایشان و مقابل #زندان_قزلحصار کرج حضور پیدا کنیم و همچنین در شهرهای کردستان علیه حکومت اعدام و شکنجه و اعتراف اجباری و زندان و شلاق، حاضر خواهیم شد و به این قتل عمد حکومتی اعتراض خواهیم کرد.

ما دادخواهیم✌️
#شبکه_سراسری_انقلاب_زن_زندگی_آزادی
(شامل تشکل‌های دانشجویی و دانش‌آموزی و گروه‌های مبارزاتی شهری زنان و جوانان)

📅 واپسین ساعات یکشنبه ۸ بهمن ۱۴۰۲
زندانیان سیاسی در #زندان_قزلحصار کرج، پس از #اعدام همبندی خود، #ایوب_کریمی که بعد از ۱۴ سال انتظار حکم اعدام، او را به مدت ۸ روز در سلول انفرادی در انتظار آن لحظه نگه داشتند و ۸ آذر ماه ۱۴۰۲ بیگناه به دار آویختند، در نامه ای به شرح آنچه بر خود و بر این زندانی گذشته است پرداخته و نوشتند:

«به یاد دوست از دست رفته و هم بندیمان ایوب کریمی
هموطنان، همشهریان و همنوعان می خواهیم بخشی از آنچه بر ما گذشته و می گذرد را با شما درمیان بگذاریم:
بعد از قریب به یک هفته ایوب کریمی، دو فرزند او، خانواده او، هم بندیان او و به واقع همه ما را ، طناب بر گردن، بر روی چارپایه در انتظار مرگ نگه داشتند تا به زعم خودشان هولناکترین و جگرسوزترین تاثیر را داشته باشد و به واقع چنین هم شد.
گوئیا از کشیدن چارپایه از صدای خرخر گلو، قطع شدن نخاع و آخرین تکانه های مرگ اعدام شدگان بر چوبه های دار و همینطور ضجه و زاری عزیزانشان در پشت دربهای زندان در انتظاری هولناک برای تحویل گرفتن پیکر عزیز سلاخی شده شان، شرورانه سرمست غرور و اقتدار پلیدانه شان می شوند و نمایش از اقتدار به اجرا می گذارند.
هر روز تعدادی را اعدام و هر هفته و ماه بر تعداد اعدام ها افزوده می شود. آنچنان که هر سپیده دم، طلوع آفتاب و بانگ اذان را به خون جوانانمان آغشته اند…
در این میان اعدام زندانیان و هم وطنان کرد و بلوچ مان فراوانی بیشتری گرفته اگر چه تنها مختص به آنها نیست و در اقصی نقاط ایران چوبه های دار برپا کرده و به قتل عام زندانیان پرداخته اند. گویی که ایران را به "جنگل چوبه های دار" تبدیل کرده و زندان ها و بويژه زندان "قزلحصار" را به کانون این قتل عام ها و مرکزی برای سلاخی و کشتارگاهی برای کشتار دسته جمعی جوانان این آب و خاک مبدل کرده اند.
روزانه دو، سه و یا چند زندانی را غافلگیرانه می قاپند. دستبند و زنجیر کرده به سلول های انفرادی سرد و تاریک می برند. در انتظار اعدام… از همان لحظه فروانداختن زندانی اعدامی در سلول های انفرادی، نه فقط زندانی مربوطه که خانواده، عزیزان، دوستان و هم بندیانش را هر لحظه در بهت اعدام او فرو می برند.
چرا که لحظه لحظه حیات در انتظار مرگ او را برای بازسازی، بازسازی و باز هم بازسازی می کنند… که با خود چه می گوید؟ در آن ساعات آخرین زندگی به چه چیز و به چه کسانی فکر می کنند؟ در آخرین ملاقات به همسر و فرزند و عزیزانش که دیگر آنها را نخواهد دید، چه می گوید؟ آنها به او چه می گویند؟ هر کدام لحظات و ساعات جانکاه و جگرسوزی را که باید تحمل کند را تصور می کنند و عذاب می کشند. اغلب بدین دلیل است که آنگونه دلخراش و سوزناک ضجه می زنند. نه برای خود!
اینها را بارها و بارها تجریه کرده و دیده ایم و چندان دور از انتظار نیست که کسانی که بارها این صحنه ها و شرایط هولناک را شاهد بوده، گذرانده و یا می گذرانند هم دچار فروپاشی روحی و روانی گردند. چرا که در اعدام عزیزان جز اندوه "زنده ماندن" در قفای آن چیزی باقی نمی ماند. و از "دستانمان" جز برای کوبیدن بر سر کاری برنمی آید که خدایا ما را هم بمیران که این زندگانی ما را کشت!
ترسیدن ما چون هم از بیم بلا بود
اکنون زچه ترسیم که در عین بلائیم
طرف اینکه این همه اعدام و کشتار و جنایت را با جنایتی دیگر یعنی بر سر نیزه کردن اجساد بیش از ۱۵ هزار کودک بی گناه فلسطینی و مردم فلسطین (با ژست دلسوزی) می خواهند از چشم جهانیان مخفی کنند.
ای کاش می توانستیم ذره ذره وجود خود را فریاد بزنیم. ای کاش می توانستیم همه خلایق را از این همه کشتار و اعدام و از انبوه انبوه دیکر که برای اعدام به صف کرده، به انفرادی برده و در انتظار مرگ می نشانند، مطلع سازیم.
ای کاش می توانستیم که مظلومیت و بی گناهی خسرو بشارت، فرهاد سلیمی، داوود عبداللهی، انور خضری و هزاران هزار دیگر را که در کردستان و بلوچستان، لرستان و گیلان و اقصی نقاط ایران در صف اعدام قرار داده شده اند، به گوش جهانیان برسانیم.
ای کاش می توانستیم …
زندانیان سیاسی قزلحصار
آذر ۱۴۰۲»