فرزندانم! امروز شنیدم دخترِ شجاع و آگاهم #پخشان_عزیزی را می خواهند #اعدام کنند. همانطور که گفته بودم اینها منتظر بودند مضحکه #انتصابات شان بگذرد و دوباره شروع کنند به زدن و بستن و کشتنِ زنان شجاع ما. فرزندانم! خوش خیال نباشید.این رژیم ماهیتا ضد زن، ضد انسان و قاتل عشق و اُمید و آزادی شما است. نگاه کنید در چهل و پنج سال گذشته کِی چوبه های دارشان بیکار مانده است؟ همین رژیم آدمکش در #تابستان_۶۷ هزاران جوان زندانی را قتل عام کرد و تا سالها بعد حتی جنازه این بچه ها را به خانواده هایشان پس ندادند! هنوز #مادران_خاوران زنده اند تا علیه این جانیان شهادت بدهند! دیروز دختر بی گناهم #شریفه_محمدی را محکوم به اعدام کرده اند و حالا دخترِ متعهد و آگاهم پخشان عزیزی را با سخیف ترین اتهامات ممکن،می خواهند به چوبه دار بسپارند.. از همین حالا به شما عوامل قوه قضائیه و دست اندرکاران نهادهای سرکوبگر هشدار می دهم! اگر دست از پرونده سازی و اعدام #زنان_بیدار مغز این کشور برندارید،جنبشی بزرگ تر و کوبنده تر از #زن_زندگی_آزادی در این مملکت به راه خواهد افتاد و همه شما و وابستگانتان نابود خواهید شد! دست از سرِ زنان آزادیخواه بردارید! هر کدام از اینها را دستگیر کنید و به سیاهچال بیندازید ، صد زن دیگر علیه فکرِ سیاه و متعفّن شما بلند خواهند شد...من از همه هموطنانم ،از نهادهای فعالِ حقوق انسان ها و فعالان مدنی و #روشنفکر های جامعه می خواهم صدای اعتراضتان را علیه حکمِ #اعدام دخترم #پخشان_عزیزی بلند کنید. نگذارید این رژیم دیو سیرت با خاطر آسوده فرزندانمان را پای چوبه دار ببرد... فرزندانم! فراموش نکنید باید با هم متحد باشیم . یکدست صدا ندارد! برای آزادی ایران بدست مردم دعا می کنم
اینها نمایندگان مردم آمریکا هستند. دموکرات و جمهوریخواه ایستادهاند و برای یکی از رذلترین جنایتکارانِ تاریخ معاصر کف میزنند. شرم #نسل_کشی_در_غزه بر پیشانی مردم آمریکا ثبت میشود و در تاریخ میماند.
پانزده سال پیش: ، برای اعتراض به ساختار رژیم جمهوری اسلامی در بیشتر راهپیماییها اعتراضی شرکت داشتم، راهپیمایی سکوت ۲۵ خرداد ، راهپیمایی ۲۸ خرداد ، راهپیمایی ۳۰ خرداد و راهپیمایی روز ۱۸ تیر، روز هجدهم تیر مثل همیشه از کرج به تهران رفتم تا برای سالگرد فاجعه کوی دانشگاه ۱۳۷۸ شرکت کنم، تعداد مردم معترض نسبت به اعترضات قبلی خیلی کم بود و تعداد یگان ویژه ، نیروی انتظامی و لباسشخصیها بسیار زیاد بودند ، چند ساعتی گذشت و اگر اشتباه نکنم حدود ساعت پنج و نیم بود که در یکی از خیابان های فرعی ولیعصر از سوی لباسشخصیها شناسایی و دستگیر شدم، زیرا آنها من را در حال شعار دادن شناسایی کرده بودند.
در همان لحظه دستیگری اول تلفن همراه منو گرفتند بعدش به با یک دستمال زرد دور چشم هایم بستند و دست هایم را از پشت با دستبند پلاستکی محکم بستند و منو انداختند داخل صندوق عقب ماشین ، خیلی ترسیده بودم که قرار است من را کجا ببرند ، بعد از گذشت ۱۵ الی ۲۰ دقیقه من را از صندوق عقب ماشین بیرون آوردند و دو نفر من را بردند داخل یک ساختمان که صدای ضرب و شتم و ضجه جوانان به گوشم میرسید و از این موضوع ترسیده بودم که قرار است چه اتفاقی برآیم بیوفتد!!!. با همان چشم بند و دستبند روی زمین نشسته بودم که چند نفر تیشرت من را بالا زدند و خال کوبی که پشت کمرم بود را دیدند و شروع به کتک زدنم کردند که این علامت چیست روی کمرت؟! حسابی منو با لوله و باتوم زدند و حالا نوبت شخصی به نام حاجی شد که با این اسم صدایش میزدند!! اول فکر کردم این شخصی که حاجی صداش میزنند آدم خوبی است ولی سخت در اشتباه بودم زیرا حاجی یک جلاد شیطان صفتی بود که هیچ بویی از انسانیت نبرده بود، شخص حاجی با صدای بلند فریاد میزد که ندا آقا سلطان را میشناسی؟؟ و چرا اونو کشتی !! خیلی خیلی ترسیده بودم یک لحظه پیش خودم فکر کردم که نکنه دارند از من فیلم برداری میکنند تا قتل ندا آقاسلطان را به گردن من بیندازند!! هر چقدر اون شخص حاجی منو کتک میزد و سرم را به دیوار میکوبید تا از من اعتراف بگیرد گفتم من اصلا شخصی به نام ندا آقاسلطان را نمیشناسم که بخواهم اونو به قتل برسونم. حاجی بالاخره خسته شد و از کتک زدن من منصرف شد. تمام بدنم از شدت شکنجه ها درد میکرد و نمیدونستم کجا هستم و قرار است چه بلایی سر من خواهد آمد. خیلی تشنه بودم و بهشون التماس میکردم بهم آب بدهند، بعد از مدتی شخصی بهم گفت سرت را بالا بیار برایت آب آوردم ، من ساده تا سرم را بالا آوردم بیشرف حرومزاده اسپره فلفلی را تو صورتم خالی کرد و هیچ وقت اون زجری را کشیدم فراموش نمیکنم، مخصوصا صدای خنده هاشون که از شکنجه های امثال من داشتند لذت میبرند.
چند ساعتی گذشت، هر کاری کردم چشم بند را پایین بیارم که کجا هستم نتوانستم، آنقدر محکم بسته بودند که سرم داشت منفجر میشد. صدای فریاد بازداشتی های دیگری را میشنیدم که داشتند التماس میکردن از شکنجه شون دست بکشند در همان لحظه شخصی با صدای بلند فریاد زد حاجی تو را خدا نکشید گناه داره ، یک دفعه متوجه شدم لوله اسلحه روی سرم است و همون شخص حاجی بلند فریاد میزد دیکتاتور کیه؟؟!! از ترس سکوت کرده بودم که قرار است در اینجا بمیریم ، بعد از چند دقیقه باز از دوباره همشون شروع به خندیدن کردند. چند ساعتی گذشت که من را سوار یک ماشین کردند، پیش خودم همش فکر میکردم الان یک جایی منو پیاده میکنند و میگن آزادی ولی اینطور نبود و همش یک رویای بچه گانه بود. من را به پلیس امنیت میدان حر بردند و چشم بند و دست بندم را باز کردند، ساعت حدود ۱۱ شب بود و از اینکه از آن جهنمی که نمیدانستم کجا بود جان سالم بدر برده بودم بسیار خوشحال بودم ، ولی جوانان زیادی را دستگیر کرده بودند که همگی در پلیس امنیت به همراه من روی زمین نشسته بودیم ، بعد از حدود یک ساعت ما را سوار ماشین ون پلیس کردند و ما را به پلیس پیشگیری میدان انقلاب انتقال دادند....
"من در #آشویتس دیدم که اگر یک گروه مسلط بخواهد از دیگران انسانزدایی کند، _همانطور که نازیها من را از انسانیت خارج کردند_، گروه مسلط باید ابتدا خود را از انسانیت خارج کند؛ این امر در حال حاضر برای #اسرائیل نیز صدق میکند. من از این که آنها چقدر منفور و غیرانسانی هستند، وحشت دارم. وحشت دارم از اینکه که دیگر هیچ جنبهی انسانی در هیچ #فلسطینی نمیبینند. #صهیونیست_ها هیچ حقی ندارند از هولوکاست برای هدفشان استفاده کنند. آنها از هر چیزی که به انسانیت و همدلی مربوط میشود دست شستهاند."
#هایو_مایر فیزیکدان هلندیالاصل و از بازماندگانِ #هولوکاست بود. او گفته بود: "نفرت یهودیهای اسرائيل نسبت به فلسطینیها عمیقتر از نفرت نازیها نسبت به یهودیهاست."
مایر پس از جنگ، فیزیک نظری خواند و استاد همین رشته شد. او صهیونستها را "اساس یهودیان" مینامید و تا پایان عمر علیه نسلکشی فلسطینیها فعالیت سیاسی کرد. او در ماه اکتبر سال ۲۰۱۴ درگذشت.
طبری : دوستانم رفاقتی زمین به نامش زدند _به من چه که شما چنین دوستانی ندارید!
پناهیان : زندگیام با هدایای دوستانم میگذرد! ■■ اشکان بلوچ: صبح که از خواب بیدار شد، پیامک ها را دید، کسی اشتباهی ویلا و باغ به نامش نزده بود، پیام از اجرای احکام بود : محکومیت شما به تحمل پنج سال حبس تأیید شده ... ... با خود گفت پنج سال حبس یعنی بیش از سه هزار بار آماری نشستن و هواخوری اجباری _ بهترین روزهای جوانی در زندان زنده به گور شدن_ تصمیم گرفت با پای خودش به گور برود...🥀🥀 سهیل عربی
سالگرد قتلعام خونین آبان ۹۸ یکی از خونینترین سرکوبهای توده های تحت ستم و استثمار در ایران؛ ۴ سال پیش، در چنین روزهایی اینترنت تمام کشور را قطع کرده بودند. فرمانده سپاه گفت «۴۸ ساعته جمعش کردیم» ۱۵۰۰ نفر را کشتند.
همه با هم در برابر کشتار پناهجویان افغانستانی توسط رژیم جمهوری اسلامی ایران صدا شویم. زمان : شنبه ۱۳ ماه جون ساعت ۴ بعد از ظهر مکان: برلین الکساندر پلاتز برگزار کننده خانه فرهنگ افغانستان برلین، هامبورگ Aufruf zur Kundgebung auf dem Alexander-Platz am Samstag den 13. 06. 2020 um 16 Uhr. Das afghanische Kommunikations- und Kulturzentrum und viele Afghanen protestieren gegen die brutale Tötung von Geflüchteten aus der Hölle Afghanistan durch die Islamische Republik Iran. Veranstalter: Afghanisches Kommunikations- und Kulturzentrum e.V #نمیتوانم_نفس_بکشم#کمی_آب_بیار#نژادپرستی#جنایت#جمهوری_اسلامی_ایران #نمیتوانم_نفس_بکشم#کمی_آب_بیار_که_سوختم#شکیب_مصدق #اب_بیار_سوختم#نژادپرستی_ممنوع #stopkillingafghans#shakibmosadeq#shekibmosadeq
همه با هم در برابر کشتار پناهجویان افغانستانی توسط رژیم جمهوری اسلامی ایران صدا شویم. زمان : شنبه ۱۳ ماه جون ساعت ۴ بعد از ظهر مکان: برلین الکساندر پلاتز برگزار کننده خانه فرهنگ افغانستان برلین، هامبورگ Aufruf zur Kundgebung auf dem Alexander-Platz am Samstag den 13. 06. 2020 um 16 Uhr. Das afghanische Kommunikations- und Kulturzentrum und viele Afghanen protestieren gegen die brutale Tötung von Geflüchteten aus der Hölle Afghanistan durch die Islamische Republik Iran. Veranstalter: Afghanisches Kommunikations- und Kulturzentrum e.V #نمیتوانم_نفس_بکشم#کمی_آب_بیار#نژادپرستی#جنایت#جمهوری_اسلامی_ایران #نمیتوانم_نفس_بکشم#کمی_آب_بیار_که_سوختم#شکیب_مصدق #اب_بیار_سوختم#نژادپرستی_ممنوع #stopkillingafghans#shakibmosadeq#shekibmosadeq
در حالی که هنوز خانواده های پناهجویانی که توسط مرزبانان رژیم جمهوری اسلامی ایران ابتدا شکجنه و سپس به اب انداخته شدند عزادار اند و اشک چشم شان خشک نشده، پولیس جمهوری اسلامی ایران با شلیک به یک موتر حامل پناهجویان باعث یک جنایت دیگر شد. و ما یعنی خانه فرهنگ افغانستان در حالی که هنوز عرق پای مان خشک نشده و از برگزاری تظاهرات در برابر سفارت جمهوری اسلامی ایران در برلین خسته گی در نکردیم، دوباره اینبار بر علیه این رویه خشن رژیم ایران در برابر پناهجویان که بیش از چهل است ادامه دارد تظاهراتی دیگری را برگزار خواهیم کرد. زمان: شنبه ۱۳ جون ساعت ۴ بعد از ظهر مکان: شهر برلین الکساندر پلاتس #نمیتوانم_نفس_بکشم#کمی_آب_بیار#نژادپرستی#جنایت#جمهوری_اسلامی_ایران #نمیتوانم_نفس_بکشم#کمی_آب_بیار_که_سوختم#شکیب_مصدق #اب_بیار_سوختم#نژادپرستی_ممنوع #stopkillingafghans#shakibmosadeq#shekibmosadeq