#کتاب_امروز 📓 تهران تارین
تهران تارین قرار نیست شما را سرگرم کند! تهران تارین شما را به تاریکترین بخشهای تهران میبرد و لرزان برمیگرداند.
ژانر داستان ترسناک و مرموز است و از نقاط قوت آن میشود به شخصیتسازی جذاب و فضاسازیهای قوی و هیجان انگیز کتاب اشاره کرد.
قلم سخت و تند و تیز نویسنده نیز کاملا همسو با تم مبهم و ترسناک داستان، خواننده را به سیاهچالهی تاریک تهرانتارین هل میدهد. داستان به هیچ وجه شبیه داستانهای ترسناک دیگری که خواندهاید نیست. قرار نیست کاملا آن را درک کنید فقط ذهن خود را به هیجان و ترس بیوقفهی داستان بسپارید.
📌تهران تارین یک داستان یکپارچه نیست بلکه از سه داستان کوتاه با فضاسازی متفاوت اما تیره تشکیل شده است.
خواننده به ترتیب از رستورانی با منوی مرگآور و چاشنی قتل به فروشندگان و خریدار مرموز جنازههای تازهی انسان و در آخر به دو شکارچی هیولا و کتابفروشی بزرگشان سفر میکند. سفری نه چندان بلند اما هراسناک و بی تردید مملو از خونریزی با پایانهایی غیرمنتظره همچون آغازشان.
در حین خواندن داستان شاید برای خالو ثمان دل بسوزانید یا کنجکاو عاقبت میرا شوید اما هرگز دلتان نمیخواهد که پایتان به کوچهی بینام باز شود!
#چند_سطر_کتاب ته سیگارش را میاندازد به خط بنزین. کوچهی تاریک آتش میگیرد. زبانههای رقاص شعلههای "روحی" تمام کوچه را فروزان میکند. "ببرینه" در میان شعلههاست و روحی میان شعلههاست. ببرینه چشمش از آتش هراسیده است فریاد میزند:
«به بدترین وضعیتی دچارت خواهم کرد که در کابوسهایت ندیده باشی. دین فروش!»
روحی دکمهی روی شکم کت سیاهش را باز میکند. از غلافهای توی کتش دو میخ طلایی بیرون میآورد. با پوزخند به ببرینه میگوید:
«اینها را یادت هست مادرمرده؟!»
ص146
📘تهران تارین،
#بهزاد_قدیمی،
#نشر_ویداwww.klidar.irt.center/klidarnewsinstagram.com/instaklidar