📖 #داستان_ایرانی بخوانیم
📘 مجموعه داستان «مادمازل کتی» نوشته ی
#میترا_الیاتی برگزیده جایزه ادبی هوشنگ گلشیری و جایزه ادبی خانه داستان سال ۱۳۸۰ / نشر
#چشمه 🔹 برگشت. لاغر با ریش بلند. کز میکرد گوشهی اتاق. دلم برای دیدن فیلم تارزان تنگ شده بود. نبرده بودم دیگر. دیگر هیچ وقت نبرد.
بعدها زیر همه چیز زد. نوشت: «عشق چیه؟ عاشقی کدومه؟ حواست به درس و مشقت باشه. هر وقت واسهی خودت کسی شدی برگرد. یه وقت خاطرخواهی به کلهات نزنه. یادت نره من چی کشیدم ...»
پدر بدون آن که عاشق باشد، لعیا سیاه، زن بندانداز محله را صیغه کرد. میگفتند طرف های گاراژ برایش اتاق گرفته. مادر دیگر دست به کرک های صورتش نزد. حمام محلهمان هم نرفتیم. سکینه حمامی گفته بود : «حیف تن و بدن شما نیس روح انگیز خانم! آخرش لعیا دیلاق کار خودش رو کرد.» (صفحه ۱۶ کتاب)
✍ معرفی کتاب توسط :
#فاطمه_همت_آبادی@Simurgh_Dastan