✍ «به نام مادر» یک رمان تاریخی و سیاسی است که نویسنده بر اساس دلاوریهای یکی از سربازان شجاع این آب و خاک نوشته است. تخیل نویسنده هم نیز در شکلگیری کتاب و به جذابیت داستان تاثیر بسزایی داشته است.
🔷 «به نام مادر»، داستانِ پُرکشش و جذابی است. با تمامِ این تعاریف، ایرادهایی بر این کتاب وارد است. مثلا شخصیت روانی و محمد که در شکلگیری مسیر داستان بسیار پُررنگ ظاهر میشود؛ یک شخصیت میانی است که آغاز و پایانش برای خواننده کاملا نامشخص است. و یا استفاده از برخی از شخصیتهای تاریخی مانند یوسف و زلیخا و یا شخصیتهای اسطورهای مانند سیاوش و ضحاک کاربرد چندانی در داستان ندارند. چه خوب بود، استفاده از این شخصیتها تنها به ذکر نامِ آنها منتهی نمیشد و نویسنده از ویژگیهای روانشناسی کهنالگوها و شخصیتهای اسطورهای در داستان، به ویژه برای شخصیت اصلی داستان استفاده میکرد تا همذاتپنداری دو شخصیت سیاوش و
ابوالفضل برای خواننده سهل می شد.
🔶 نکتۀ آخر به اعتقاد من به عنوان یک خواننده این است که نویسندهها نباید در نگارش داستانهای تاریخی و قهرمانانۀ ملی، باورها و اعتقادات خود را دخیل کنند؛ زیرا این شخصیتها، قهرمانان ملی هستند و متعلق به همۀ مردمِ ایران با هر گرایش و باور مذهبی. نویسنده نمیتواند شخصیتهای تاریخی را به شخصیتهای خیر و شر دینی و باورهای خود تقسیم کند؛ زیرا «به نام مادر» یک رمانِ تاریخی و سیاسی است و نه رمانِ دینی.
🔷 در پایان کتاب، و همچنین در بخش میانی داستان المانهای دینی به کار رفته است که چه خوب بود نویسنده از حال و هوای عاشقانه و دخالت عواطف و احساسات دینی در نگارش داستان تاریخی فاصله میگرفت.
🔶 رمان «به نام مادر»، داستانِ یکی از تیزپروازان و سلحشورانِ سرزمین ایران است؛ که سی و دومین بهار زندگیاش، همزمان شد با مهمترین حوادث تاریخ قرنِ گذشتۀ سرزمینِ مادری اش.
وقتی خواستند در دادگاه انقلاب به جرمِ مشارکت در کودتای نقاب (کودتای نوژه) حکم اعدام برایش ببرند، همچون دماوند، راست قامت در مقابل حاکم شرع دادگاه انقلاب ایستاد و محکم گفت: «من را اعدام نکنید… من را به عنوان یک سپر انسانی در میدان جنگ استفاده کنید؛ یا مرا از هواپیما به همراه بمب بر سر دشمنان بیاندازید و یا مواد منفجره را به من ببندید تا به خاک دشمن حمله کنم … بگذارید مرگم سودی داشته باشد….» درخواستش به گوشِ خمینی رسید. با درخواستش موافقت شد و به گردانِ پرواز بازگشت.
🔷 صدام برای سرِ
ابوالفضل جایزه سنگینی تعیین کرده بود؛ زیرا او بهترین خلبان لیزر ایران و یکی از بهترینها در جهان بود. اف – ۴ و اف – ۵ را شجاعانه در ارتفاع پست چنان پرواز میداد که میتوانست به راحتی روی سر دشمنانش شیرجه برود و تیغ بالِ هواپیمایش روی سر دشمنانش تیغ بیاندازد. او تنها خلبانِ ایرانی بود که در مانور هوایی، هواپیما را از زیر پلِ ورسک رد کرد و از شاه به خاطر چنین نمایشِ شجاعانهای ساعت طلا جایزه گرفت.
🏴 در پنجمین هفتۀ جنگ ایران و عراق، در ۲ آبان ۱۳۵۹ هواپیمای
ابوالفضل مورد اصابت موشک قرار میگیرد. هر دو خلبان اقدام به اجکت مینمایند. خلبانهای عراقی برخلاف کنوانسیونهای بینالمللی که برای چتربازان در آسمان، تأمین جانی قائل هستند، سرگرد
#ابوالفضل_مهدیار و کمک خلبانش را هدف رگبار مسلسلهای خود قرار میدهند و پیکر بیجان ایشان در دلِ خلیج فارس فرو می افتد.
📖 رمان «به نام مادر»، تابستان امسال توسط انتشارات
#جمکران در ۲۸۲ صفحه وارد بازار کتاب شد.
#میثم_موسویان متولد سال ۱۳۶۲ است. سال گذشته برای نگارش رمان «بی نام پدر» نامزد جایزه ادبی
#جلال شد.
✍ #مصطفی_بیان / جمعه ۱۸ آذر ۱۴٠۱
https://www.instagram.com/p/Cl-Nt9IOpY9/?igshid=MDJmNzVkMjY=@Simurgh_Dastan