🌼🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍂🌺🍃🌺⚫️#محرم_نامه_شهدایی ⑤
🖤شهید مدافعحرم #مجید_قربانخانی (حرّ مدافعانحرم)
▪️مادر شهید نقل میکند: پیش از سال۱۳۹۳ که
مجید به کربلا سفر کرد، پسر خیلی شرّی بود. همیشه چاقو در جیبش بود. خالکوبی داشت. خیلی قُلدر بود و همهی کوچکترها باید به حرفش گوش میدادند اما بعد از سفر کربلا تغییر کرد. شاید اهل نماز نبود اما شهادت روزیاش شد؛ چون به بچهیتیم رسیدگی میکرد و دست فقرا را میگرفت و به پدر و مادر خیلی احترام میگذاشت.
▪️مجید به خاطر خالکوبیهایش طوری در سوریه وضو میگرفته که معلوم نباشد اما شب آخر قبل از شهادتش، بیخیال میشود و راحت وضو میگیرد. وقتی جوراب یکی از رزمندهها را میشوید، یکی از بچهها که به تازگی
مجید را در سوریه شناخته بود، به او می گوید: «مجیدجان! تو با این همه خوبی، حیف نیست خالکوبی داری؟»
مجید هم جواب میدهد: «این خالکوبی یا فردا پاک میشود، یا خاک میشود.»
▪️مجید حتی لحظهی شهادتش با اینکه چند تیر به شکمش خورده، باز شوخی میکرده و فحش میداده است. حتی به یکی از همرزمهایش گفته «بیا یک تیر بزن خلاصم کن.» وقتی بقیه میگفتند «
مجید داری شهید میشوی، فحش نده»
مجید گفته «من همینطوری هستم. آنجا هم بروم، همین شکلی حرف میزنم.»
▪️یکی از دوستانش میگفت: «هرکسی تیر میخورد، بعد از مدتی بیهوش میشد اما
مجید سهساعتِ تمام بیدار بود، یکبند شوخی میکرد و حرف میزد تا اینکه شهید شد.»
🏴 @shohada72_313