زندگی به سبک شهدا

#عکاسی
Канал
Логотип телеграм канала زندگی به سبک شهدا
@Shohada72_313Продвигать
643
подписчика
32,4 тыс.
фото
32,4 тыс.
видео
2,4 тыс.
ссылок
کانال زندگی به سبک شهدا آیدی کانال: @shohada72_313 ارتباط بامدیرکانال: @Ahmadgholamii ادمین تبادلات: @faramarzaghaei کانال مادرسروش: http://sapp.ir/shohada72_313 کانال مادر ایتا: eitaa.com/shohada72_313
🍃🌺 عاشقانه شهدا
شهید همت
راوی همسرشهید✒️

  ‌ ‌ #قسمت_چهارم

یادم هست، گفتم :
هر کس دیگری بود سعی می کرد جبران کند، ولی تو زدی بدتر خرابش کردی
آن شبی را یادش آوردم که باز آمد سرم داد زد
دیر رسیده بودیم از روستاهای اطراف خسته هم بودیم آمدیم توی اتاق خودمان، که دیدیم دو تا دختر دیگر هم به جمع مان اضافه شدن
حدس زدم نیروی جدید باشن حرف هایی میزدن که در شان خودشان و ما و آنجا نبود

🍃🌺

نمی دانستم باید چکار کنم فکر می کردم باید تحمل شان کنم، منتها نه تا آن حد که تایید شان کنم.
نگاهشان نکردم و نشستم ولی تمام حواسم به آن ها بود. توی ساکشان دوربین فیلمبرداری و#عکاسی و این چیزها هست.شک کردم، ولی عکس‌العمل نشان ندادم.
تا اینکه از دست یکی شان کاغذی افتاد زمین، دولا شدم کاغذ را بردارم، بدم بهشون با احترام
که کاغذ را از دستم گرفت کشید، پاره کرد، چند تکه اش را خورد، تکه ای کوچکی از آن را از دستش گرفتم، آمدم بیرون، به کسی گفتم برو ماجرا را به برادر همت بگوید. کاغذ را هم دادم بدهد ببیند. و گفتم :
بگویید اینها کی اند آمده اند توی اتاق ما؟
🍃🌺

فرستاد دنبالم
نفس نفس می زد وقتی می گفت :((شما چرا کنترل اتاق خودتان را ندارید؟))

نگاهش نکردم. فقط گفتم :چه شده؟
گفت :
اینها کی اند که آمدن توی اتاق شما همنشین شدن؟
صدام را بلند کردم گفتم :این سوال را من باید از شما بپرسم که مسوول ساختمان هستید نه شما از من!!

🍃🌺
گفت :عذر بدتر از....
گفتم:ما اصلاً اینجا نبودیم که بخواهیم بفهمیم این ها کی هستند و چکاره ان ما اعزام شده بودیم روستاهای اطراف.

گفت :شما باید همان موقع می فهمیدید اینها نفوذی اند.

گفتم:از کجا؟ با آن همه خستگی؟

پرخاشگر گفت :حتماً این نقشه بمب گذاری ست باید می فهمیدید.

🍃🌺

چیزی نگفتم و برگشتم  برم، که گفت :
شما باید تا صبح مواظب شان باشید!

برگشتم عصبی و با تحکم گفتم :نمی توانم.

صدایش رگه های خشم گرفت، گفت :
این یک دستور است.
گفتم :دستور؟
گفت :از شما بعید است!!
گفتم :نه نیست.
گفت :مگر شما نیامده اید اینجا که شهید بشوید.....
گفتم :ساده و بی پرده، هیچ کدام از ما جرات نمی کنیم با اینها تنها باشیم.
فکر کنم در صدایش رنگ خنده شنیدم. گفت :شما و ترس؟
گفتم :نمی توانم و نمی خواهم با اینها توی یک اتاق بمانم.
گفت :آهان، پس این است. پس فقط از ترس نیست، شاید از خستگی ست.
گفتم :می توانم بروم؟
گفت :نه
نمی دانستم توی سرش چه می گذرد. عصبانی بودم، عصبانی تر شدم وقتی باز سرم داد زد. فکر می کردم با اسلحه بفرستدم برای نگهبانی از آن ها،که نه،رفت تمام دختر های ساختمان را فرستاد توی اتاق خانم سرایداری که در آنجا زندگی میکرد
گفت : اینطوری خیالم راحتتر است توی دلم
گفتم:من بیشتر و رفتم خوابیدم

🍃🌺

#شهید_ابراهیم_همت

ادامه دارد...
🍃شهید محمد توسلی
شهید محمد سال ۱۳۳۴ در خانی آباد تهران دنیا آمد. پدرش را در سن نوجوانی از دست داد. او کار میکرد و هزینه زندگی پنج نفره شان را به دست میآورد و در کنار کار، تحصیلاتش را تا مقطع دانشجویی #دانشگاه_تهران، رشته #عکاسی ادامه داد.

🍃با آغاز انقلاب و تاسیس سپاه، عضو آن نهاد انقلابی شد. کنار #حاج_احمد_متوسلیان در کردستان فعالیت کرد. قائم مقام سپاه پاسداران در شهر پاوه بود.

🍃با حمله صدام به کشور نیز در کردستان بود و با شجاعت به نبرد با ضد انقلاب و نیروهای بعثی پرداخت. سرانجام تاریخ۵٩.٧.۱۰ در تنگه گاران- محور مریوان همراه تعدادی از همرزمان به شهادت رسید...

روحش شاد راهش پررهرو باشد

نویسنده: #نادره_عزیزی_نیک

🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید #محمد_توسلی

📅تاریخ تولد :۱ دی ۱٣٣۴
📅تاریخ شهادت : ۱۰ مهر ۱٣۵٩
🥀 مزار شهید : بهشت زهرا
🕊محل شهادت : مریوان

به اندازه ارادتت به #شهدا فراورد کن و به اشتراک بزار👇
📡 @shohada72_313