﷽
📸#ببینید|
#عکسنوشته📕خاطراتشهید
💛شهید مدافع حرم رضا حاجی زاده☀️روزی از روزهای بسیار گرم تابستان سال ۱۳۹۲ در استان کرمانشاه مأموریت بودیم. سرِ ظهر، یک دشت در منطقهای که مأموریت بودیم، آتش گرفت و نیاز به چندین نیرو برای خاموشکردن آن بود
🧯🔥🌞چون در آن موقع از سال هوا بسیار گرم و علفها همه خشک شده بود، یه آتشِ کوچک باعث آتشگرفتن کل منطقه میشد
🤯🌋🧯خلاصه با چند نفر از بچهها سریعاً کپسول اطفای حریق گرفتیم و سوار تویوتا شدیم و رفتیم. یکی از بچهها آقارضا بود
🛻💚😨هوا هم خیلی گرم بود. بعد از خاموششدن آتش، اومدیم مقرّ گردان و خیلی هم تشنه بودیم. همه شروع کردیم به خوردنِ آب یخ
🚰🧊🧐اونجا بود که متوجه شدم آقارضا روزه هستش و شروع کردم به دعواکردن با آقارضا که تو چرا با زبون روزه اومدی؟!؛ رضا هم مثل همیشه با آرامش و متانت خاصی منو آروم کرد
☺️💔🎙به راویت: همرزم شهید#شهید_رضا_حاجی_زاده#خاطراتآقارضاانتشار با ذکر
#منبع 🇮🇷 shohada72_313