Sade
دیده تتاری ، دیده تتاری
فدات بام حال خاص ، دیده تتاری
:
ای که چشمانت مانند چشمان آهوی تتاری است ، فدایت شوم ، ای باحال (همیشه خوشحال)، ای که چشمانت مانند آهوی تتاری است
لب لعل کانی گونا گلناری
ژ غلام ویت چیشَن بیزاری ؟
:
ای که لبت مانند لعل و گونه هایت گلناری است چرا از غلام خویش بیزاری می جویی ؟ (چرا از این عاشق و دلباخته ات دوری می جویی ؟)
هی حال چوین شوقِ شعله چراخان
هی برزه دماخِ برزه دماخان
:
ای که احوالت مانند شعله چراغها است (همیشه بَشاش هستی) ، ای خوشحال ترین خوشحال ها (همیشه باحال و طراوت هستی)
{البته در فرهنگ مردم در لرستان (لریاتی) " برزه دماخ " به کسی که تکبر و خود بینی دارد هم گفته می شود}
هی خال چوین سوسن کاو ایلاخان
هی مهرت مرهم نه باخ داخان
:
ای که خال تو مانند سوسنان کبود رنگ ییلاقها است و ای که مهر تو بر روی داغهای من مرهم است
سر تا پا بالات نور تید آواری
ژ غلام ویت چیشَن بیزاری ؟
:
از سر تا پای تو نور می بارد ، چرا از این غلام خویش بیزاری می جویی ؟ (چرا از این عاشق و دلباخته ات دوری می جویی ؟)
تو شعله شمعی مِن پروانه تم
تو کمان داری مِن نشانه تم
:
تو شعله شمعی و من پروانۀ تو ، تو کماندار و من نشانه تو
تو لیل عامر من دیوانه تم
صرعی سرگردانِ ویرانه یانه تم
:
تو مانند لیلی قبیلۀ عامر هستی و من که دیوانۀ تو هستم و برای تو تشنج دارم! سرگردان و خانه خرابت هستم
شوخِ شر و بار ، شیدای شکاری
ژ غلام ویت چیشَن بیزاری ؟
:
ای زیبای شرانگیز (ای فتنه / اصطلاحا) و شیدای شکاری چرا از این غلام خویش بیزاری می جویی ؟ (چرا از این عاشق و دلباخته ات دوری می جویی ؟)
خیالئم خالان " مانی " بیزِتَن
گوشئم بَو رازان شکر ریزتَن
:
" خالهای مانی کشیده " ات در خیال من (مانی پیامبر از مصلحان بزرگ تاریخ ایران)
و رازهای شکر بار تو در گوش من هستند
پریشانیم زلفِ مِشک آمیزتَن
«حقه» دیوانه جولِ لیزتَن
:
پریشانی من از زلف مشک آمیز توست و حقه (تخلص شاعر) دیوانۀ پوشش و مسکن تو است
تو رژیده لطف پروردگاری
ژ غلام ویت چیشَن بیزاری ؟
:
تو سرشتۀ لطف پروردگار هستی
چرا از غلام خویش بیزاری می جویی ؟ (چرا از این عاشق و دلباخته ات دوری می جویی ؟)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
"ادبیات و "
عاشقانه های اصیل لری که به زبان لکی هستند" از حیث ادب، اخلاق، حرمت، سطح و جایگاه ادبی سطح بسیار بالاتری از دیگر
عاشقانه های لری دارند"
.ملاک و معیار فرهنگی لرستان بزرگ را به پیش و پس از حمله ارتش رضا شاه به لرستان باید تقسیم کرد
پس از حمله ارتش به لرستان همه مناسبات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی به هم می خورد،
،
غیر بومی ها را در شهر تازه رونق* داده شدۀ خرم آباد در مقابل لرهای اصیل / بومی های لرستان بر مسند مقدرات مردم می نشانند و لرستان از جایگاه تاریخی، سیاسی، فرهنگی، ادبی و... اجتماعی خود تنزل می کند
.و متاسفانه این تراژدی همچنان ادامه دارد
*تا حدي كه مي توان شهر خرم آباد را شهري تازه تاسيسي از پس از سرکوب لرها دانست / موضوع دره كهنتر از تاريخ خرم آباد كاملا موضوع ديگري است.
#ادب_لكي#ادبيات_لكي#لكي_چر#ادبيات_لرستان#اشعار_لري#ابيات_لري #ابيات_لكي#لرستان_بزرگ#خرم_آباد#لرسو#الشتر #هنام#عاشقانه_هاي_لري#عاشقانه_هاي_لكيبا
#صادق @sherlori