سهیل عربی از روند تبعید به برازجان خود میگوید:درباره تبعید: پس از هفت ماه تأخیر در صدور حکم آزادی به دلیل عدم محاسبه ایام، بالاخره روز سهشنبه ۲۵ آبان به وکیلم گفتند: سه ملیون تومان واریز کند تا اعزام به کلانتری برازجان با هواپیما جهت اجرای حکم تبعید انجام شود.
پس از واریز، یک روز بعد بدون اطلاع قبلی به من، خیلی سریع فوری و انقلابی مرا از زندان رجایی بی آنکه فرصت وداع با همبندی هایم داده شود به یک سلول بسیار کثیف و پر از زندانی با جرمهای شعبهای مثل مواد مخدر و سرقت منتقل کردند.
شش ساعت در آن سلول کنار معتادها محبوس بودم و از بوی مواد خفه شدم. تا شخصی به نام سروان رمضانی گفت بلیط هواپیما نبود با خودروی شخصی به برازجان میرویم.
من و دو زندانی دیگر را با یک پژوی قوراضه تا برازجان بردند، راننده شیره ای بود و چند بار خوابش برد و منحرف به لاین مقابل شد.
فریاد کشیدم سه هزار روز حبس مرا نکشت
تو برای سه دقیقه چرت، میخواهی ما را به کشتن دهی؟
علاوه بر سه ملیون حتی پول شام را هم از خودمان گرفتند.
نفری هشتاد هزار تومان
ساعت سه صبح به کلانتری برازجان تحویل داده شدم و سروان رمضانی رفت.
پرسیدم واقعا نمیشد خودم به اینجا بیایم؟
من که وثیقه داشتم
از درد تروما رنج میبرم
نباید در این جای تنگ، کنار دو زندانی دیگر این راه طولانی را با این رانندگی افتضاح طی میکردم.
پاسخی نداد و رفت.
مسئول کلانتری هم به من گفت: برو در ساعت اداری برای مراحل معرفی به کلانتری ثبت تبعید بیا.
ساعت سه صبح در شهر غریب آواره شدم. نه پولی در جیب نه تلفنی. چطور به خانوادهام خبر دهم؟
فقط ۴۰_۵۰ سگ درشت ولگرد در آن تاریکی به سراغم آمدند.
تا ساعت ۹ صبح در خیابان منتظر یک انسان بودم که تلفنش را قرض بدهد تا به خانوادهام خبر دهم.
ساعت ۱۱ به هزار سختی خودم را به کلانتری رساندم تا حضورم را ثبت کند.
عوامل کلانتری گفتند، نمیشود با لباس غیر رسمی که به تن داری وارد کلانتری شوی (از زندان با لباس راحتی که به تن داشتم_یک شلوار گرم کن و یک تیشرت به اینجا منتقل شدم )
گفتم آخر از کجا لباس رسمی تهیه کنم وقتی به من اجازه ندادید به خانه بروم و وسایل لازم برای تبعید شدن را تهیه کنم؟
#وقاحت_علیه_زندانیان@Shbazneshasteganir