«شین» کاری از توماج صالحی که تازه منتشر شده است.
«آهنگ شین از توماج
انسان بدون آزادی هیچی نیست
یه ستاره پیدا کردم تو این شبِ تار
فکرش فراری میداد، روحِ منو از زندان
خشم من و لطافتت، عشق پری و شیطان
توی سینهم چالِت کردم، هم عمیقی، هم پنهان
لبخندِ شیرینت شده آرامشِ قلبمو
دیدم تو چشمهای سیات آزادیِ وطنو
یه نورِ بیپایان مثلِ داستان سپیده
هیچوقت هیچ طلوعی بازندهی شب نشد
از قدمات یاد گرفتم که رفتن نباید
از رفیقایی نبودی تا تو خطرم نخوانم
صخرههامو ببین از باتون تیکه و پاره
به چه کوهی تکیه کردی، حتی قلبم ندارم
بزرگه دلت، مثل بچههای کار
مثل مادرای آبان، مثل خنده پایِ دار
مثل مشت گره کردهی معلم و کارگر
ایران آسمونِ منه و شما ستارههاش
ساز شدین تو سرم و بال دادین به روحمم
یاد دادین ایستادن و معنا دادین به بودنم
تمومِ احساساتم از جنس سُربن
گلوله میسازم باشون، قطار میشن رو ورق
شعر شاهده که عشق بهانه نیست
یورشِ تفکره، ما جوانهایم
من فقط یه صِدام، تو ترانهای
آخرین امیدِ این قلبِ خرابهای
شعر شاهده که عشق بهانه نیست
یورشِ تفکره، ما جوانهایم
من فقط یه صِدام، تو ترانهای
آخرین امیدِ این قلبِ خرابهای
ما جزوی از همیم، هیچه فاصلهمون
خیالِ تو بود امن کرد خاطرَمو
به جز تو تمومِ شعرا یادم میرن گاهی
وقتی هستی یادم میره، میره هستی به تباهی
من فقط یه شورشیام که عاشقِ جنگه
اهل فرارم نیستم ولی تو خودِ پناهی
پُرم از تو، تو پُری از لحظههای من
تنها ستارهی ظلمتی که کهکشانشم
میدونم پلیس دشمنته، وَنا سدِ راهتن
اگه خونوادهتم تنهات گذاشتن کنارتم
شعر شاهده که عشق بهانه نیست
یورشِ تفکره، ما جوانهایم
من فقط یه صِدام، تو ترانهای
آخرین امیدِ این قلبِ خرابهای
شعر شاهده که عشق بهانه نیست
یورشِ تفکره، ما جوانهایم
من فقط یه صِدام، تو ترانهای
آخرین امیدِ این قلبِ خرابهای
یه ستاره پیدا کردم تو این جهنم
تجارت نیست، نه بازی سوده نه ضرر
این کلیشههای تکراریِ بیمعنی رو بشکن
شروعِ من با تو بوده، بودی از اول
سلام به حس آزادیِ تو موهات
لعنت به اینهمه سدی که ساختن تو راهِت»
#توماج_صالحی#هنر_اعتراض@Shbazneshasteganir