تفرقه در میان بازنشستگان به نفع چه کسانیست؟؟ گاه در تجمعات بازنشستگان و یا شاغلین( که همگی هممشکل حقوق و درمان و صندوق های غارت شده دارند) بحث مقایسه و تقدم و تاخر واحد خود نسبت به دیگر همسنگران به پیش کشیده میشود.
قطعا تفاوتهایی میان یک
بازنشسته شرکت نفتی و تامین اجتماعی وجود دارد. حتما که میان معلم شاغل و
بازنشسته اختلافاتی در میزان دریافتیها وجود دارد.
بازنشستگان واحدهای مختلف فولاد و ذوب آهن در اندک مواردی با هم فاصله حقوقی و یا درمانی دارند اما نکته مهم اینجاست که این تفاوتها در مقایسه با اشتراکات ، دارای چه وزنیست و چقدر میتواند سویه همکاری و مشارکت عمومی را تحت الشعاع خود قرار دهد .
مثلا تفاوت دومیلیون تومانی میان حقوق دو
بازنشسته کشوری و تامین اجتماعی میتواند انشقاقی در مسیر حرکت مشترک آنان برای رسیدن به مطالبه سبد معیشت( استاندارد ونه بخور و نمیر) بوجود بیاورد؟
آیا تلاش در جهت شفافیت دارایی صندوقها و برگرداندن اموال بازنشستگان، مهمتر از به رخ کشیدن تفاوتهای جزئی در میزان حقوق های زیر خط فقر نیست؟
چرا جریاناتی به عمد میتوانند و تلاش میکنند که در مسیر بازنشستگان سنگ اندازی کنند و پتانسیل مطالبه گری را در چالهِ چوله های ساختگی به فنا دهند؟
نجومی بگیران اینچنین در مقابل هم نمی ایستند و هر کدام وضعیت دیگری را توجیه میکند تا خودش به امکانات بالاتری برسد ولی ما هنوز به مقایسه و حذف همسنگران خود دچار هستیم.
وقتش نیست که به یک واحد بزرگ ومتشکل و
همبسته و پشتیبان هم تبدیلشویم؟
وقتش نیست که از دامن زدن به تفاوتها و اختلافات جزئی پرهیز کنیم؟
هر حقوق بگیر و
بازنشسته ای که بتواند یکقدم به رفاه و امنیت اجتماعی نزدیکتر شود، قطعا راه مطالبه گری هموارتر شده و تجارب و دستاوردهایمان به مدد بقیه هم، خواهد آمد.
#بازنشسته_معترض_همبستهشورای بازنشستگان ایران
@Shbazneshasteganir