🔆«…در یک کلام حج در نگاه شریعتی آهنگ مطلق کردن است به قصد فراموش کردن دیروز و خود، با حل شدن در یک «ما»ی عمومی و به سویِ جهتی که کعبه تعیین کرده است. حرکتی قبله دار. حاجی انسانی است که با عصیان علیهِ دورِ باطلِ روزمرگی در این تثلیثِ«هاجر، اسماعیل وابراهیم »، تلاش می کند خودِ دیروزین را فراموش کند و یک مای جدید را تجربه کند و پا جای ابراهیم بگذارد. ….تجربه دینی، تجربه ای است مقصود دار و نه مقصد دار؛ حرکتی است بی قرار، ابدی و بی نهایت. تجربه از خودبیگانگی و الیناسیون توسط امر قدسی نیست، به یادآوردن خود است و یا بهتر است بگوییم ابداع خود است. تلاش شریعتی این است که تجربه دینی را از تجربه الیناسیون توسط مذهب جدا کند؛ توحید را از وحدت وجود.»
🔆... شریعتی با علی، با حسین، با ابوذر، سلمان و فاطمه اینگونه کرد؛ شخصیتهایی جدید و واقعی از آنها ترسیم کرد و تشخیصی نو به آنها بخشید که قبل از آن در جامعهی سنتی ما موجود نبود.
🔆شریعتی همهی تمهیدات مکانی و زمانی و فضاپردازانه را فراهم کرد برای تجسم ابوذر، برای تجسم حج، که گویی انسان همزمان با او طواف میکند.
📌منبع: سخنرانی به مناسبت چهل و دومین سالگرد هجرت شریعتی در مشهد
🔸تاریخ: ۳۰ خرداد ۱۳۹۸
شریعتی از رسالت بزرگ پیامبرانه صحبت می کند، گسترش دادن «عرفان، برابری و آزادی» در جامعه؛ رسالتی که « نه با تفنگ و نارنجک، نه با میتینگ و داد و قال، نه با سیاستبازیهای رایج و سطحی، نه با انقلابها و تغییر رژیمها و عوض کردن آدم ها بلکه در یک کلمه با کاری پیامبر گونه در میان … و در عصر و نسل خویش، در هر جای این جهان هستی» ممکن است. من، دینی را که شریعتی از آن صحبت می کند مقید به اسلام و یهودی و مسیحی و …نمیدانم؛ دینی است انسانی؛ دینی که به سرنوشت انسان میاندیشد و میخواهد انسان متعالی شود.
📌ادامه در لینک وبسایت بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی
🔆با سلام خدمت شما و همهی اعضای محفل ادبی تخصصی پرنیان. سارا شریعتی هستم و از اینکه از من دعوت کردهاید که بهمناسبت 29 خرداد در جمع شما حضور داشته باشم، تشکر می کنم. اولین بارست که در این جمع شرکت می کنم، مخاطبان را نمی شناسم از این رو زمانی که پیشنهاد شد در مورد شریعتی صحبت کنم، موضوعی را انتخاب کردم که به مباحث مقدماتی، ابتدایی و البته بنیادین در شناخت شریعتی تعلق دارد. یعنی موضوع شریعتی و اندیشهی انتقادی. نقد، یک مفهوم فلسفی است، با پیچیدگی ها، سنت ها و چهره های خود، اما در اینجا اشاره ی من مشخصا بر وجه پداگوژیک و تعلیماتی این مفهوم است و مقصودم کاربست عقل در تحلیل امور و آزادی اندیشه از قید و بند های معمول است. در این صورت می توان از پراتیک نقد سخن گفت. این بحث در شناخت شریعتی بحثی بنیادین است به این معنا که به نظرم نخست باید شریعتی را در نقش معلم و آموزگار شناخت و روش تعلیم و تربیتی اش را دریافت و سپس به سراغ نقش های دیگر وی، شریعتی ایدئولوگ، روشنفکر، مبارز سیاسی... رفت، در غیر این صورت حتی از اندیشه ی وی نیز درک درستی نخواهیم داشت. 🔆همهی مطالعات اجتماعی امروز نشان می دهند که «ابیتوس»ها، نظام قابلیتهای پایدار ما که محصول تعلیم و تربیت و فرایندهای اجتماعی شدن است، تا چه حد عمیق و مقاومند و بر ایده ها تسلط دارند. از اینروست که مثلا میبینیم فردی آموزهی دمکراتیک دارد، اصلا نظریهپرداز دمکراسی است اما خودش دمکرات نیست. ابیتوس یا بهتعبیر وبر اتوس یا تربیت دمکراتیک ندارد. در اینجاست که نقش تعلیم و تربیت، بر ایدهها و افکار مقدم می شود. فرض بحث من اینست که روش تعلیم و تربیت شریعتی معلم، سازنده ی سوژه ی انتقادیست. سوژهای با استقلال رای، آزادی اندیشه و عقلانیت انتقادی. توجه داشته باشید که امروز به عنوان نمونه در مطالعات کشورهای اسلامی، تا چه حد بر نقش مدرسه، معلمی و روش های تعلیم و تربیتی در شکل دادن به سوژه ی بنیادگرا و یک اتوس بنیادگرا اشاره می شود. در اینجا نخست نه افکار غلط بلکه نحوه ی تعلیم و تربیتی متهم است که بر تعبد، تقلید و غیر عقلانیت مبتنی است. 🔆شریعتی جدا از نقش ایدئولوگ و روشنفکر توتال، یک نقش معلمی هم ایفا کرده است و به یک نوع مکتب تعلیم و تربیتی تعلق داشته است که می توان مکتب عقلانی و انتقادی تعلیم و تربیت خواند.
📎 برای ادامه مطالعه به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید
🔸 (بازنشر بخشی از سخنرانی در بزرگداشت هفتمین سالگرد دکتر یداللهسحابی)
🔆مباهات است چرا که دکتر سحابی از نادر چهرههای سیاسی نیم قرن اخیر است که چهره انسانی و اخلاقیاش را نیز حفظ کرده . از نادر چهرههای سیاسی است که با وجود حضور فعال در همه بزنگاههای حیات سیاسیـاجتماعی پنج دهه اخیر، نه رنگ باخته و نه رنگ عوض کرده. وفادار مانده است به خود و به مردم و از همین رو، بی آنکه بداند و بیهیچ ادعایی، تبدیل شده است به یکی از ارزشهای ثابت و الگوهای مطمئن وجدان اجتماعی ما.
🔆دکتر سحابی برای این حافظههای زخم خورده، خیانت شده، مشکوک و آکنده از شکست مامن محکمی است. برای نسل من که در عرض این بیست سال اخیر عادت کرده بود به خط و خطکشی، سیاست زدگی، فرقهگرایی، خودی و غیر خودی، سایه غیر را با تیر زدن، گردن رقیب را با تیغ بریدن، مراسم سوگ او یک اتفاق جدید بود. یک تجربه جدید. فراهم آمدن لحظهای، فرصتی برای قرار گرفتن در کنار یکدیگر. همه قرائتهای گوناگون سیاسی بودن، مذهبی بودن، ملی بودن؛ سه نسل، سه تجربهـلیبرال، انقلابی و اصلاحطلبـ را میدیدی که به یاد و نام او به اجماع رسیدهاند. برخی از سر مصلحتی، عدهای از سر اجبار و بسیاری از سر صدق.
🔆سحابی به سیاسیون ما نشان داد که سیاسی باشند اما اخلاق سیاسی را فراموش نکنند. به دینداران ما نشان داد که "دین و آزادی" همدست و همداستانند. به ملیون ما گفت که دفاع از خاک و خون باید بر تکیه یک فرهنگ و وفادار به آن بماند. به جوانان ما آموخت که مشارکت در مبارزه اجتماعی به شرط تداوم ارزش دارد و نه به صرف جوانی و به شهروندان ما نیز میتواند بیاموزد که شهروندی قبل از هر چیز یعنی احساس مسئولیت در برابر زندگی عمومی، ساختن علیرغمِ دولتها و حکومتها و نیز همبستگی فرد با دیگران.
🔆از این سوی مکتبزدگی و بنیادگرایی افتادیم و یا افتادهایم به گردونه رآل پلیتیک و از الزامات آن جدایی سیاست از اخلاق. کشتی نوح بودیم و شدیم فرقهای. خلقی بودیم و شدیم نخبهگرا و در این آمد و شد محتوم هر بار با ادعای نجات دوبارهای به گسست از گذشته مباهات کردیم. هر بار با حافظهای مثله شده و تکه پاره، با وجود امیدها و رویاهای جامعهای بهتر، فاجعهای را مکرر کردیم.
🔆علی شریعتی در سال ۱۳۳۴ با ایراد سخنرانی هر هفته دوبار در رادیو مشهد داشت و همچنین انتشار کتاب «تاریخ تکامل فلسفه» و ترجمهی «ابوذر غفاری» اثر جودةالسحار را انجام داد. و در دانشکدهی ادبیات دانشگاه تهران برای تحصیل در رشتهی فلسفه ثبت نام کرد.
🔷🗒«محمدتقی شریعتی» زیست مومنانه را در کنار زیست دنیای جدید قرار داد
🎙مقصود فراستخواه
🔆 فهم مومنانه در زیست اجتماعی را از طریق تفسیر نوین مزه کردیم و این تفسیری است پایبند به روش و دلبخواهانه نیست؛ بلکه تفسیر بسیار نویی است که با دنیایی جدید و افقهای زمانه به گفتوگو مینشیند.
🔆نواندیشی دینی نیز با سنت ارتباط دارد؛ اما ارزش اجتماعی و آزادیخواهانهای در نواندیشی دینی است که نسبت به محنتهای بشری و جامعه حساسیت نشان داده و خاصیت جماعتی و جنبشهای کوچک محلی، فرهنگی و اجتماعی را به راه میاندازد.
🔆ارزش اجتماعی و مدنی نواندیشی دینی و محمدتقی شریعتی ؛ پروژه اجتماعی و فکری نواندیشی دینی، نوعی فضای اجتماعی و مدنی ایجاد کرد، جماعتساز شد و سرمایه اجتماعی ایجاد میکرد؛ چرا که موجب به وجود آمدن پیوند شد و کسانی که در کانون کار میکردند، در حوزه عمومی مشارکت کرده و این امر جنبشهای کوچک اجتماعی را در شهر به وجود میآورد. یعنی زیست مومنانه را با مسئولیت اجتماعی و حس همبستگی و رنجها و مرارتهای بشری پیوند میزدند و این یکی از تمایزهای نواندیشی دینی با سنتگرایی دینی بود.
🔆شریعتی و جریان او بیان کردند دین همانطور که یک مساله است، یک راه حل است و تنها کاری که میتوانیم بکینم، تفسیر عقلانی و رحمانی از دین و نه درگیر شدن با دین به شکل سلفی و یا نوارتودکسی است.
🔆 پروژه نواندیشی دینی یکی از نخستین موسسان و بانیان و کنشگران آن استاد محمدتقی شریعتی بود و یکی از نخستین فضاهای اجتماعی آن، کانون نشر حقایق اسلامی در مشهد در 1323 است. حال سوال این است که در چنین شرایطی، عملکرد محمدتقی شریعتی و کانون، حاوی چه فضیلت تازهای است و به عبارت دیگر استاد شریعتی چه فضیلت تازهای برای ایران ایجاد کرد؟ البته زمانی که میگوییم استاد شریعتی، یعنی مرحوم آیتالله طالقانی، مرحوم مهندس بازرگان و کل پروژه فکری و اجتماعی نواندیشی دینی.