🔷🗒روزگار شریعتی؛ روزگار ما
🖋حسن محدثی📗روزنامه ایران
🔆جناب دکتر
محدثی، به اعتقاد شما، آیا اندیشه شریعتی میتواند برای حل مسائل امروز جامعه ایران و چالشهای پیشروی ایرانیان راهگشا باشد؟
🔹واقعیت این است که دو راه کلی برای به میان آوردن اندیشههای شریعتی و عملکرد او وجود دارد: یکی تعیین سنت فکری وی و بازخوانی آن سنت فکری و دستاوردهای آن برای امروز؛ و دیگری، برگرفتن برخی پارههای فکری او در پیوند با مسائل امروز. من به هر دو راه علاقهمند هستم و به قدر بضاعتم این راهها را رفتهام.
🔆از چالشهایی که امروز با آن مواجه هستیم، کم رنگ شدن مرجعیت فکری روشنفکران در جامعه است. شیوه ارتباطی شریعتی با توده مردم و راهبری اجتماعی آنان توسط شریعتی، چقدر میتواند نسخهای کارآمد برای نخبگان و روشنفکران امروز جامعه ما باشد؟
🔹به نظر من پرسش شما دو قسمت دارد؛ یکی بحث از شیوه ارتباطی او با مردم و دیگری، راهبری اجتماعی مردم. به گمان من شیوه ارتباطی شریعتی با مردم بسیار موفق بوده است و هنوز هم آن شیوه ارتباطی کامیابکننده است. از این لحاظ باوجود رسانههای ارتباطی جدید هنوز آن شیوه ارتباطی جواب میدهد و مؤثر است.
اما در مورد راهبری مردم باید عرض کنم که دیگر جامعه ما همان جامعه قبلی نیست و بسیار متکثّرتر از قبل شده است و نیروهای فکری متنوّعی نیز در آن وجود دارد. نظام دانایی دیگر در دست گروه خاصی نیست و هیچ گروه معینی نمیتواند سودای راهبری فکری مردم را در سر بپرورد. در حال حاضر، روشنفکران ناچار هستند در این فضای بسیار متکثّر و متنوّع فروتنی بیشتری داشته باشند. آنان هر یک میتوانند خوراکهای فکری خاص خود را در یک بازار فرهنگی متکثّر عرضه کنند و امیدوار باشند بلکه گروهی از مردم به آثار فرهنگیشان اقبال نشان دهند. آنان هر یک میتوانند راههای مکشوف و مطلوب خویش را به دیگران هم نشان دهند.
اما به نظر من سودای راهبری مردم، سودا و تمنّای بلندپروازانهای است و چه بسا توهمآمیز است. مطلوب آن است که روشنفکران به این فروتنی ناگزیر ناشی از وضع معاصر تن دهند. البته من گمان میکنم این وضع برای همه کسانی که در قلمرو فرهنگ فعالیت میکنند، گریزناپذیر است و اختصاص به روشنفکران ندارد.
🔆شما پیشتر شریعتی را یک «نظریهپرداز اجتماعی» دانستهاید که از دین تغذیه میکند و میکوشیده تا دین نقش این جهانی داشته باشد. از طرفی هم، بر این باور هستید که ما امروز نتوانستهایم تفسیر دینی خاص خود را از جهان مدرن ارائه کنیم. در این فضا، به اعتقاد شما، چقدر آرای شریعتی میتواند به ما در ارائه تفسیر دینی از جهان مدرن کمک کند؟ و اساساً چه نیازی به چنین تفسیری هست؟
🔹بله. من تفکر اجتماعی مدرن را به دو نوع «نظریههای اجتماعی» و «نظریههای جامعهشناختی» یا بهطور کلیتر تفکر جامعهشناختی تقسیم میکنم. نظریه اجتماعی سه ویژگی مهم دارد: 1) هنجارین است؛ 2) بهطور سلبی یا ایجابی و صریح یا نهفته طرحی برای نوعی جامعهسازی را در بردارد؛ 3) چند معرفتی است. هیچیک از این ویژگیها در جامعهشناسی موجود نیست یا به نحو آرمانی و مطابق تعریف، نباید موجود باشد.
شریعتی باوجود آشنایی با جامعهشناسی و ارائه برخی ایدهها و اندیشههای درخشان در این قلمرو، از جامعهشناسی فراتر رفته و به «نظریهپردازی اجتماعی» رسیده است. بحثهای او در بسیاری موارد هم هنجارین است، هم ایدههایی برای ارائه طرحی در جامعهسازی عرضه میکند و هم چندمعرفتی است. پرسش شما بیشتر بر این ویژگی سوم یعنی چندمعرفتی بودن متمرکز است و من نیز بر آن تمرکز میکنم.
«نظریه اجتماعی» به دو دلیل چندمعرفتی میشود: 1) ارائه طرحی برای جامعه مطلوب نیاز به دانشها و معارف متعدد دارد؛ 2) اندیشیدن در باب جامعه مطلوب و ارائه طرحی برای جامعهسازی، علاقهای عام و بشری است و چه بسا بسیاری از مردم عادی نیز گاه درگیر چنین افکاری میشوند. لذا هر کسی که درگیری اجتماعی و فرهنگی دارد، ممکن است درگیر ارائه طرحی برای ساختن جامعه مطلوب شود؛ خواه دیندار و عالِم دینی باشد و خواه جامعهشناس و خواه اقتصاددان، فیلسوف، سیاستمدار، روزنامهنگار و فعال اجتماعی و غیره. لذا همه اهل نظر بهطور بالقوه میتوانند به فعالیت در ارائه طرحی برای جامعه ورود کنند و در این مسیر گام بردارند: از گاندی گرفته تا مارکس، کسروی، سیدجمالالدین اسدآبادی، جلال آل احمد و کارل پوپر و….
لذا میبینیم که انواع معرفتها و صاحبان معارف مختلف وارد قلمرو نظریه اجتماعی میشوند. در واقع، هر کسی از ذخیره معرفتی خویش برای ارائه طرح برای جامعه مطلوب بهره میگیرد و لذا قلمرو نظریه اجتماعی بر اساس این دو دلیل، چندمعرفتی میشود.
#حسن_محدثی #بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی🆔 @Shariati_SCF📌ادامه این گفتگو را در لینک زیر مطالعه کنید
http://drshariati.org/?p=23813