".. اُمّ ابراهیم دستش را به سمت سینه اش برد
و کلیدی را که با یک بند دورگردنش آویزان بود
به من نشان داد.
گفت : "کلیدخانه مان است".
بعداً می فهمم بیش ترزنان اردوگاه باکلیدهای خانه شان همان کاری راکرده اند که مادرم کرده بود..."
زنان کلیدهای خانه شان را به گردن می آویزند
تابازگردند ودوباره درهارابازکنند ومردان سند زمین وخانه را داخل جیب ها و صندوق هایشان نگه می دارند.
به امید بازگشت به
#وطن.
برشی از رمان
#من_پناهنده_نیستم #رضوی_عاشورترجمه:
#اسما_خواجه_زاده #انتشارات_شهرستان_ادب@ShahrestanAdabPub