از خویش می رویم و بیابان ما توئی
آغاز ما تو هستی و پایان ما توئی
ما ماهیان غرق در امواج شور تو
هم آب ما تو هستی و هم نان ما توئی
بی پرده می درخشی و بی پرده نیستی
پیدای ما تو هستی و پنهان ما توئی
ما جنگل نهان شده در جان هسته ایم
فریاد می زنیم که باران ما توئی
ما برّه های گمشده در ذات ظلمتیم
دنبالمان بگرد که چوپان ما توئی
دنبالمان بگرد و خودت را نشان بده
در گرگ و میش، طالع تابان ما توئی
#قربان_ولیئی#غزلی از کتاب
#موسیقی_نواحی_جانگزیده ای از غزل قربان ولیئی
به انتخاب:
#زهیر_توکلی و
#مبین_اردستانی نشر
#شهرستان_ادب کانال تخصصی شعر و داستان:
@ShahrestanAdabPub