#برشی_از_یک_کتاب«سه قصه»
یکی یکی فانوس به دست گرد آمدند. از پس هر کوچه و هر در و هر باغ به تماشای سواران...مردم.
در چشمها حیرت و در دل سوال و دهان خاموش. کودکی فریاد کشید «ماه را ببینید» و اینک ماه زرد بر بالای آسمان ایستاده بود، با نقشی عجیب. گویی هر کس در ماه آن میدید که میخواست آرزو.
نویسنده:
#ایرج_طهماسب لینک خرید کتاب:
https://goo.gl/SbuFXr@shahreketab