#شهید_ابوعلی:
خواب
#شهید_صابری رو دیدم بدون معطلی پریدم بغلش انگار که منتظر بود نتونستم خودم و کنترل کنم و گریه ام گرفت.
جوري که پاهام شل شد نزدیک بود بيفتم زمین که محکم منو بغل کرد سرپا نگه داشت.
بهش گفتم
#غلامحسین داداش ابراهیم کجاست؟
گفت جاش خوبه
گفتم به من قول داده بود
#اربعين بریم
#کربلادیشب اندر خواب دیدم من شهیدی از
#دمشقیک شهید راه بی بی مرشد و استاد عشق
خواب دیدم بیقرارم بیقرار مصطفی
من پر از اشک و عزا و داغدار مصطفی
خواب دیدم خیره بر
#مهدی شدم با چشم تر
او در آغوشم گرفت و من شدم بیتاب تر
خم شدم در هم شکستم زیر بار این فراق
او مرا محکم گرفت و گفتمش این گونه باز
تو بگو اکنون خبر از
#سید_ابراهیم من
از برادر همسفر هم کیش و هم آیین من
گفت جایش خوب و عالی و دعا گوی شماست
حال، سید عزت و شفیع و الگوی شماست
پی نوشت:
خوابی که شهید ابوعلی در اسفند سال ۹۴ دیده .
شعر از
#شهید_ابوعلی غلامحسین
@Shahid_Saberi