[
💌|
#مکتب_حاج_قاسم]
بسم الله الرحمن الرحیم
رهبر آهسته و شمرده چنان که
با عارفی دلسوخته سخن میگوید
زمزمه میکند: نقش همسر
حاج قاسم در پرورش وجود
او کم نیست..
و این حکایت چشم هاست
که میفهمند در پس سخنی که
به زبان نمی آید
چه قصه ها نهفته است.
🙃تا نفسی تازه کند و در رویای شیرین
زندگی اش و قدم زنان راهی شود
و خود را میبیند در پذیرش این جهاد عجیب که همیشه چشم به راه آمدن همسر و همراهش بوده
اما سهم او روزهای کمتریست
تا سهم سنگرهای جبهه و
فرزندان به جا مانده از پدرانی
که شهید شده بودند
خود را در تقلای یک دیدار میبند
اما کجا و چه زمان خدا میداند!
فقط دعا و دعاست که حاجت بگیرد
و اگر حاجت روا میشد شادمانی اش
یک لبخند بود و صدایی که به گوش میرسید
اما همین لحظه های دیدار هم ختم میشود به پرستاری و التیام غم ها و خستگی ها که باور کند
او نه همسر که هم رزم سردارِ شهید
است
و بی بهانه و با دلتنگی هربار
از او دل میکند تا سرپناه فرزندانش
چشمِ امید یتیمانی باشد
که چشم به راه یک مرد هستند
تا دژ نامردی ها را بشکند و تشنه کامی آنها را سیراب کند.
بانوی خانه ی مرد میدان در جهاد
پا به پای همسرش صبوری میکند
و درپستوی خوف و خطر که آماج جان همسرش میشود
زمزمه ی مِهر در گوش فرزندانش
میخواند تا میراث دار نام پدر باشند هرچند سهم پدری آنها هم با دیگران تقسیم میشود و کم و کمتر.
از قصه و غصه هایش چیزی نمیگوید
تا گنجینه محبت و عشق او با یاد
کسی که یک دنیا به برکت وجودش
از سرطان داعش پاک شد
همیشه پر از اسرار ناگفته بماند
که چه شد جهادی چنین سخت را
به جان خرید؟ و چه طینت پاکی
از خدا به یادگار گرفته بود
که در کشاکش تن پروری ها
او زحمتی چنین رنج آور
به جان پذیرفت؟
تا نام او همیشه در پس اسم
حاج قاسم پنهان بماند؟
و شادمان باشد که در تقدیرش
همراهی و همسفری مردی بهشتی
نقش بسته که حتی از پس شهادت
او را به فراموشی نمیسپارد که
عرشیان هم بداننداز پس صبوری ها
و دلتنگی های او روزنه ای از نور
به طریقت حسین ابن علی بر
روی مرد میدان گشوده شد
و به ثمر نشست و سرافرازی اش
تا ابدالآباد نصیب وطنش ایران شد.
♥️#سالگرد_شهادت ˹
🕊|
@shahid_dehghan˼