ازروی دستهای پدر بال و پر گرفت
خندید و خنده را ز لبان پدر گرفت
احساس کرد تیر، پدر را نشانه کرد
با حنجرش برای امامش سپر گرفت
آری بزرگزاده به باباش میرود
یک پر، دو پر، نه مثل پدر بیشتر گرفت
ششماهه بود و بند دل مادرش
رباباز طـرز دست و پا زدن او شرر گرفت
وقتی که غنچههای زیر گلویش شکوفه کرد
عطـری عجیب در همهی دشت در گرفت
خون گلوش رفت به هفت آسمان و بعد..
از حال زار عرشنشینان خبر گرفت
بابا میان معرکه حیران شد و سپس
زیر عبای خویش پسر را به بر گرفت
مادر زبان گرفته و جانسوز میسرود:
طفلم قشنگ بود و گلم را نظر گرفت
#نـوكـــر_نـوشـت:
#وایرباب💔شِش ماه ميشَود بهتو من خُو گرفتهام
باشَد عصایِ پیریِ مادر، تُو هَم بُرو
😭صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يا ابا عبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام
#سیدالشهدا#بهیادشهیدمدافعحرمحسینحریری#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمدوعجلفرجهم