‌شهید‌مهندس‌‌حسین‌حریری

#فرمانده_حسین
Канал
Логотип телеграм канала ‌شهید‌مهندس‌‌حسین‌حریری
@ShahidEngineerhosseinhaririПродвигать
100
подписчиков
45,5 тыс.
фото
3,52 тыс.
видео
1,05 тыс.
ссылок
کانال رسمی مهندس شهید حسین حریری(تحت نظارت خانواده شهید) 🔰فرازے از وصیتنامه 🥀من حاضرم مثل علے اڪبر امام حسین(ع) #ارباً_اربا بشم... ولے #حجاب ناموس اسلام #حفظ بشه ... #شهیـدمدافع‌حرم‌حسیـن‌حریرے
سردار شهید حاج قاسم سليمانی:
«شهید حسین قمی را باید از گمنامی در بیاوریم...»

#فرمانده_حسین

خیلی دوست داشتم حسین رو تو خواب ببینم، خیلی حرفها داشتم که بهش بگم .
تا اینکه حسین رو تو خواب دیدمش، اول فکر کردم کسی شبیه حسینه؛ منو دید لبخند زد؛ باز هم ماندم، گفتم شاید برادر دوقلوی حسین باشه. یادم اومد حسین برادر نداشت .

بعد از حال و احوال با اون تبسم همیشگی گفت:
چه خبر از حسین قمی؟؟
همین حرف از زبان خودش امانم را برید، بغضم ترکید و نتونستم خودمو کنترل کنم شروع کردم به گریه، خیلی صحبت ها داشتم با حسین، اما همه رو فراموش کرده بودم گریه کنان از خواب بیدار شدم .
مبهوت مانده ام چرا سراغ حسین قمی رو گرفت؟!
شاید می‌خواست بگه ما زمینی ها حسین ها رو نشناختیم .
شاید می‌خواست بگه مثل حسین برای فرج امام زمان(عج) تلاش کنید .
شاید می‌خواست بگه بعد از حسین قمی ها شما چه کردید و کجای تاریخ قرار دارید؟
شاید می‌خواست بگه ما کار حسینی کردیم و شما کار زینبی کردید؟؟!!
و شاید......

راوی: دوست و همرزم شهید

#شهید_مرتضی_حسین_پور

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🌷🕊داغ حاج حیدر !!

#خاطرات_شهدا📃
✏️ به روایت دوست و همرزم #فرمانده_حسین

🥀شبی که حاج حیدر (محمد جنتی) با شهید مراد عباسی فر،شهید شدند حسین خیلی سعی می کرد به روی خودش نیاره چون میدونست ناراحتیش تو روحیه بچه ها خیلی اثر داره،ولی میدونستم چقدر داره از درون میسوزه،بنده خدا یکی از بچه ها که همیشه پشت بیسیم منبع تامین خنده ما بود کلاه پاکستانی ای که حاج حیدر بهش هدیه داده بود رو جلو چشماش گرفته بود و گریه😭 می کرد.میگفت بچه ها بنظرتون حاج حیدر مارو شفاعت میکنه؟بعدش دوباره میزد زیر گریه،😭خیلی شب سختی بود هرکدوم گوشه ای کز کرده بودیم و زانوی غم بغل.😔
💐 با بچه ها به حسین گفتیم بریم جنازه حاج حیدر و حاج مراد رو بیاریم، با وجود اینکه هیچ کدوم از ما مثل حسین شوق این کارو نداشتیم اما حسین مخالفت کرد،میگفت:منطقه آلودست دست دشمنه نمی خوام بقیه رو هم از دست بدم 😭عقیده داشت شهادت هر کدام از بچه ها پیروزی بزرگی برای دشمنه.

💠می گفت :
چہ زیبـــاست
حافظِ ناموسِ اهـل بیت شدن . . .

🥀#شهـید_محمد_جنتی
#سالروز_شهـادت....🕊🌸🕊🌸

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🌷🕊داغ حاج حیدر !!

#خاطرات_شهدا📃
✏️ به روایت دوست و همرزم #فرمانده_حسین

🥀شبی که حاج حیدر (محمد جنتی) با شهید مراد عباسی فر،شهید شدند حسین خیلی سعی می کرد به روی خودش نیاره چون میدونست ناراحتیش تو روحیه بچه ها خیلی اثر داره،ولی میدونستم چقدر داره از درون میسوزه،بنده خدا یکی از بچه ها که همیشه پشت بیسیم منبع تامین خنده ما بود کلاه پاکستانی ای که حاج حیدر بهش هدیه داده بود رو جلو چشماش گرفته بود و گریه😭 می کرد.میگفت بچه ها بنظرتون حاج حیدر مارو شفاعت میکنه؟بعدش دوباره میزد زیر گریه،😭خیلی شب سختی بود هرکدوم گوشه ای کز کرده بودیم و زانوی غم بغل.😔
💐 با بچه ها به حسین گفتیم بریم جنازه حاج حیدر و حاج مراد رو بیاریم، با وجود اینکه هیچ کدوم از ما مثل حسین شوق این کارو نداشتیم اما حسین مخالفت کرد،میگفت:منطقه آلودست دست دشمنه نمی خوام بقیه رو هم از دست بدم 😭عقیده داشت شهادت هر کدام از بچه ها پیروزی بزرگی برای دشمنه.

💠می گفت :
چہ زیبـــاست
حافظِ ناموسِ اهـل بیت شدن . . .

🥀#شهـید_محمد_جنتی

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
سردار شهید حاج قاسم سليمانی:
«شهید حسین قمی را باید از گمنامی در بیاوریم...»

#فرمانده_حسین

خیلی دوست داشتم حسین رو تو خواب ببینم، خیلی حرفها داشتم که بهش بگم .
تا اینکه حسین رو تو خواب دیدمش، اول فکر کردم کسی شبیه حسینه؛ منو دید لبخند زد؛ باز هم ماندم، گفتم شاید برادر دوقلوی حسین باشه. یادم اومد حسین برادر نداشت .

بعد از حال و احوال با اون تبسم همیشگی گفت:
چه خبر از حسین قمی؟؟
همین حرف از زبان خودش امانم را برید، بغضم ترکید و نتونستم خودمو کنترل کنم شروع کردم به گریه، خیلی صحبت ها داشتم با حسین، اما همه رو فراموش کرده بودم گریه کنان از خواب بیدار شدم .
مبهوت مانده ام چرا سراغ حسین قمی رو گرفت؟!
شاید می‌خواست بگه ما زمینی ها حسین ها رو نشناختیم .
شاید می‌خواست بگه مثل حسین برای فرج امام زمان(عج) تلاش کنید .
شاید می‌خواست بگه بعد از حسین قمی ها شما چه کردید و کجای تاریخ قرار دارید؟
شاید می‌خواست بگه ما کار حسینی کردیم و شما کار زینبی کردید؟؟!!
و شاید......

راوی: دوست و همرزم شهید

#شهید_مرتضی_حسین_پور
🌷🕊داغ حاج حیدر !!

#خاطرات_شهدا📃
✏️ به روایت دوست و همرزم #فرمانده_حسین

🥀شبی که حاج حیدر (محمد جنتی) با شهید مراد عباسی فر،شهید شدند حسین خیلی سعی می کرد به روی خودش نیاره چون میدونست ناراحتیش تو روحیه بچه ها خیلی اثر داره،ولی میدونستم چقدر داره از درون میسوزه،بنده خدا یکی از بچه ها که همیشه پشت بیسیم منبع تامین خنده ما بود کلاه پاکستانی ای که حاج حیدر بهش هدیه داده بود رو جلو چشماش گرفته بود و گریه😭 می کرد.میگفت بچه ها بنظرتون حاج حیدر مارو شفاعت میکنه؟بعدش دوباره میزد زیر گریه،😭خیلی شب سختی بود هرکدوم گوشه ای کز کرده بودیم و زانوی غم بغل.😔
💐 با بچه ها به حسین گفتیم بریم جنازه حاج حیدر و حاج مراد رو بیاریم، با وجود اینکه هیچ کدوم از ما مثل حسین شوق این کارو نداشتیم اما حسین مخالفت کرد،میگفت:منطقه آلودست دست دشمنه نمی خوام بقیه رو هم از دست بدم 😭عقیده داشت شهادت هر کدام از بچه ها پیروزی بزرگی برای دشمنه.

💠می گفت :
چہ زیبـــاست
حافظِ ناموسِ اهـل بیت شدن . . .

🥀#شهـید_محمد_جنتی
#سالروز_شهـادت....🕊🌸🕊🌸
سردار شهید حاج قاسم سليمانی:
«شهید حسین قمی را باید از گمنامی در بیاوریم...»

#فرمانده_حسین

خیلی دوست داشتم حسین رو تو خواب ببینم، خیلی حرفها داشتم که بهش بگم .
تا اینکه حسین رو تو خواب دیدمش، اول فکر کردم کسی شبیه حسینه؛ منو دید لبخند زد؛ باز هم ماندم، گفتم شاید برادر دوقلوی حسین باشه. یادم اومد حسین برادر نداشت .

بعد از حال و احوال با اون تبسم همیشگی گفت:
چه خبر از حسین قمی؟؟
همین حرف از زبان خودش امانم را برید، بغضم ترکید و نتونستم خودمو کنترل کنم شروع کردم به گریه، خیلی صحبت ها داشتم با حسین، اما همه رو فراموش کرده بودم گریه کنان از خواب بیدار شدم .
مبهوت مانده ام چرا سراغ حسین قمی رو گرفت؟!
شاید می‌خواست بگه ما زمینی ها حسین ها رو نشناختیم .
شاید می‌خواست بگه مثل حسین برای فرج امام زمان(عج) تلاش کنید .
شاید می‌خواست بگه بعد از حسین قمی ها شما چه کردید و کجای تاریخ قرار دارید؟
شاید می‌خواست بگه ما کار حسینی کردیم و شما کار زینبی کردید؟؟!!
و شاید......

راوی: دوست و همرزم شهید

#شهید_مرتضی_حسین_پور
سردار شهید حاج قاسم سليمانی:
«شهید حسین قمی را باید از گمنامی در بیاوریم...»

#فرمانده_حسین

خیلی دوست داشتم حسین رو تو خواب ببینم، خیلی حرفها داشتم که بهش بگم .
تا اینکه حسین رو تو خواب دیدمش، اول فکر کردم کسی شبیه حسینه؛ منو دید لبخند زد؛ باز هم ماندم، گفتم شاید برادر دوقلوی حسین باشه. یادم اومد حسین برادر نداشت .

بعد از حال و احوال با اون تبسم همیشگی گفت:
چه خبر از حسین قمی؟؟
همین حرف از زبان خودش امانم را برید، بغضم ترکید و نتونستم خودمو کنترل کنم شروع کردم به گریه، خیلی صحبت ها داشتم با حسین، اما همه رو فراموش کرده بودم گریه کنان از خواب بیدار شدم .
مبهوت مانده ام چرا سراغ حسین قمی رو گرفت؟!
شاید می‌خواست بگه ما زمینی ها حسین ها رو نشناختیم .
شاید می‌خواست بگه مثل حسین برای فرج امام زمان(عج) تلاش کنید .
شاید می‌خواست بگه بعد از حسین قمی ها شما چه کردید و کجای تاریخ قرار دارید؟
شاید می‌خواست بگه ما کار حسینی کردیم و شما کار زینبی کردید؟؟!!
و شاید......

راوی: دوست و همرزم شهید

#شهید_مرتضی_حسین_پور
💠سردار شهید حاج قاسم سليمانی:
شهید حسین قمی را باید از گمنامی در بیاوریم...

#فرمانده_حسین

خیلی دوست داشتم حسین رو تو خواب ببینم، خیلی حرفها داشتم که بهش بگم .
تا اینکه حسین رو تو خواب دیدمش، اول فکر کردم کسی شبیه حسینه؛ منو دید لبخند زد؛ باز هم ماندم، گفتم شاید برادر دوقلوی حسین باشه . یادم اومد حسین برادر نداشت .

بعد از حال و احوال با اون تبسم همیشگی گفت:
چه خبر از حسین قمی؟؟
همین حرف از زبان خودش امانم را برید، بغضم ترکید و نتونستم خودمو کنترل کنم شروع کردم به گریه، خیلی صحبت ها داشتم با حسین، اما همه رو فراموش کرده بودم گریه کنان از خواب بیدار شدم .
مبهوت مانده ام چرا سراغ حسین قمی رو گرفت؟!
شاید میخواست بگه ما زمینی ها حسین ها رو نشناختیم .
شاید میخواست بگه مثل حسین برای فرج امام زمان (عج) تلاش کنید .
شاید میخواست بگه بعد از حسین قمی ها شما چه کردید و کجای تاریخ قرار دارید؟
شاید میخواست بگه ما کار حسینی کردیم و شما کار زینبی کردید؟؟!!
و شاید......

راوی: دوست و همرزم شهید

#شهید_مرتضی_حسین_پور🌷


🕊🕊
▫️سردار شهید حاج قاسم سليمانی:
#شهید_حسین_قمی را باید از #گمنامی در بیاوریم...

#فرمانده_حسین

خیلی دوست داشتم حسین رو تو خواب ببینم، خیلی حرفها داشتم که بهش بگم.
تا اینکه حسین رو تو خواب دیدمش، اول فکر کردم کسی شبیه حسینه؛ منو دید لبخند زد؛ باز هم ماندم، گفتم شاید برادر دوقلوی حسین باشه. یادم اومد حسین برادر نداشت.

بعد از حال و احوال با اون تبسم همیشگی گفت:
چه خبر از حسین قمی؟؟
همین حرف از زبان خودش امانم را برید، بغضم ترکید و نتونستم خودمو کنترل کنم شروع کردم به گریه، خیلی صحبت ها داشتم با حسین، اما همه رو فراموش کرده بودم. گریه کنان از خواب بیدار شدم

مبهوت مانده ام چرا سراغ حسین قمی رو گرفت؟!

شاید میخواست بگه ما زمینی ها حسین ها رو نشناختیم.

شاید میخواست بگه مثل حسین برای فرج امام زمان (عج) تلاش کنید.

شاید میخواست بگه بعد از حسین قمی ها شما چه کردید و کجای تاریخ قرار دارید؟

شاید میخواست بگه ما کار حسینی کردیم و شما کار زینبی کردید؟؟!!

و شاید......

«گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی.»

به روایت: دوست و همرزم

#شهید_مرتضی_حسین_پور
⚘﷽⚘

▫️سردار شهید حاج #قاسم_سليمانی :
#شهید #حسین_قمی را باید از #گمنامی در بیاوریم...

#فرمانده_حسین

خیلی دوست داشتم حسین رو تو خواب ببینم، خیلی حرفها داشتم که بهش بگم.
تا اینکه حسین رو تو خواب دیدمش، اول فکر کردم کسی شبیه حسینه؛ منو دید لبخند زد؛ باز هم ماندم، گفتم شاید برادر دوقلوی حسین باشه. یادم اومد حسین برادر نداشت.

بعد از حال و احوال با اون تبسم همیشگی گفت:
چه خبر از حسین قمی؟؟
همین حرف از زبان خودش امانم را برید، بغضم ترکید و نتونستم خودمو کنترل کنم شروع کردم به گریه، خیلی صحبت ها داشتم با حسین، اما همه رو فراموش کرده بودم. گریه کنان از خواب بیدار شدم

مبهوت مانده ام چرا سراغ حسین قمی رو گرفت؟!

شاید میخواست بگه ما زمینی ها حسین ها رو نشناختیم.

شاید میخواست بگه مثل حسین برای فرج امام زمان (عج) تلاش کنید.

شاید میخواست بگه بعد از حسین قمی ها شما چه کردید و کجای تاریخ قرار دارید؟

شاید میخواست بگه ما کار حسینی کردیم و شما کار زینبی کردید؟؟!!

و شاید......

«گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی.»

#شهید #مرتضی_حسین_پور
#فرمانده_آقا_محمود_رضا
‌شهید‌مهندس‌‌حسین‌حریری
خطای غم انگیز، هم از خلبان که به اشتباه از منطقه حساس نظامی سر درآورد، هم از پدافند بی دقت و هم لغو نکردن پروازها ، هم اعتراف دیر هنگام نیروهای مسلح، و همچنین بی تدبیری در مراسم تشیع کرمان، کام مردم را در پیروزی مقابله با آمریکا تلخ کرد، اما دلیل نمیشود این…
▫️سردار شهید حاج قاسم سليمانی:
#شهید_حسین_قمی را باید از #گمنامی در بیاوریم...

#فرمانده_حسین

خیلی دوست داشتم حسین رو تو خواب ببینم، خیلی حرفها داشتم که بهش بگم.
تا اینکه حسین رو تو خواب دیدمش، اول فکر کردم کسی شبیه حسینه؛ منو دید لبخند زد؛ باز هم ماندم، گفتم شاید برادر دوقلوی حسین باشه. یادم اومد حسین برادر نداشت.

بعد از حال و احوال با اون تبسم همیشگی گفت:
چه خبر از حسین قمی؟؟
همین حرف از زبان خودش امانم را برید، بغضم ترکید و نتونستم خودمو کنترل کنم شروع کردم به گریه، خیلی صحبت ها داشتم با حسین، اما همه رو فراموش کرده بودم. گریه کنان از خواب بیدار شدم

مبهوت مانده ام چرا سراغ حسین قمی رو گرفت؟!

شاید میخواست بگه ما زمینی ها حسین ها رو نشناختیم.

شاید میخواست بگه مثل حسین برای فرج امام زمان (عج) تلاش کنید.

شاید میخواست بگه بعد از حسین قمی ها شما چه کردید و کجای تاریخ قرار دارید؟

شاید میخواست بگه ما کار حسینی کردیم و شما کار زینبی کردید؟؟!!

و شاید......

«گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم
چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی.»

به روایت: دوست و همرزم

#شهید_مرتضی_حسین_پور