‌شهید‌مهندس‌‌حسین‌حریری

#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
Канал
Логотип телеграм канала ‌شهید‌مهندس‌‌حسین‌حریری
@ShahidEngineerhosseinhaririПродвигать
100
подписчиков
45,5 тыс.
фото
3,52 тыс.
видео
1,05 тыс.
ссылок
کانال رسمی مهندس شهید حسین حریری(تحت نظارت خانواده شهید) 🔰فرازے از وصیتنامه 🥀من حاضرم مثل علے اڪبر امام حسین(ع) #ارباً_اربا بشم... ولے #حجاب ناموس اسلام #حفظ بشه ... #شهیـدمدافع‌حرم‌حسیـن‌حریرے
🌹🕊🕊🕊🌹

مدافع‌حرمی با موهای اتوکشیده

🍃وقتی می‌خواست به مسجد برود، بهترین لباس‌هایش را می‌پوشید. اگر در آن لحظات، کسی محمدرضا را می‌دید که داشت به موهایش اتو می‌کشید و لباس نو می‌پوشید یا کفشش را واکس می‌زد، فکر می‌کرد محمدرضا به مراسم عروسی می‌رود یا جایی دعوت است؛ درحالیکه می‌خواست به مسجد برود، نماز بخواند و برگردد.

🍃حرفش هم این بود که حزب‌اللهی باید شیک و مجلسی باشد. با دو کلمه شیک و مجلسی، همه آن فعالیت‌هایی را که می‌کرد، به طرف مقابلش نشان می‌داد. همیشه می‌گفتم تو می‌خواهی بروی نماز بخوانی و بیایی؛ اتوکشیدن مویت برای چیست؟ برای چی لباست را عوض می‌کنی؟ آخر کفشت نیاز به واکس ندارد! اصلا با دمپایی برو!

🍃می‌گفت من دلم می‌خواهد وقتی به عنوان یک بسیجی وارد مسجد می‌شوم و وقتی از در مسجد بیرون می‌آیم، اگر کسی من را دید،‌ نگوید که حزب‌اللهی‌ها را نگاه کن! همه شلخته‌اند! ببین همه‌شان پیراهن این مدلی دارند و کفششان لخ‌لخ می‌کند.
راوی:مادر شهید

#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🌹🕊🕊🕊🌹

مدافع‌حرمی با موهای اتوکشیده

🍃وقتی می‌خواست به مسجد برود، بهترین لباس‌هایش را می‌پوشید. اگر در آن لحظات، کسی محمدرضا را می‌دید که داشت به موهایش اتو می‌کشید و لباس نو می‌پوشید یا کفشش را واکس می‌زد، فکر می‌کرد محمدرضا به مراسم عروسی می‌رود یا جایی دعوت است؛ درحالیکه می‌خواست به مسجد برود، نماز بخواند و برگردد.

🍃حرفش هم این بود که حزب‌اللهی باید شیک و مجلسی باشد. با دو کلمه شیک و مجلسی، همه آن فعالیت‌هایی را که می‌کرد، به طرف مقابلش نشان می‌داد. همیشه می‌گفتم تو می‌خواهی بروی نماز بخوانی و بیایی؛ اتوکشیدن مویت برای چیست؟ برای چی لباست را عوض می‌کنی؟ آخر کفشت نیاز به واکس ندارد! اصلا با دمپایی برو!

🍃می‌گفت من دلم می‌خواهد وقتی به عنوان یک بسیجی وارد مسجد می‌شوم و وقتی از در مسجد بیرون می‌آیم، اگر کسی من را دید،‌ نگوید که حزب‌اللهی‌ها را نگاه کن! همه شلخته‌اند! ببین همه‌شان پیراهن این مدلی دارند و کفششان لخ‌لخ می‌کند.
راوی:مادر شهید

#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
••|🌿🕊|••

خاطره از زبان مادر
شهید :

به محمد گفتم چرا نمیزاری دانشگاهت تموم شده بعد بری سوریه
محمد جواب داد:
مادر من الان صدای هل ینصرنی امام حسین رو دارم می‌شنوم
تو از من میخوای چند ساله دیگه برم؟
شهید دهقان به دو چیز خیلی علاقه داشت
یک موتورش که در عکس بالا مشاهده میکنیدو دو موهاش !
وقتی خواست بره سوریه :
موتورشو به دوستش بخشید ،
موهاشو هم از ته تراشید!

به این قشنگی از دنیا دل کند♥️🕊

حقیقته میگن شهادت جان کندن نیست دل کندنه🌱

شهید دهقان
ساکن تهران
20ساله
طلبه و بسیجی

#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
#شادی_روح_پاکش_صلوات

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
••|🌿🕊|••

خاطره از زبان مادر
شهید :

به محمد گفتم چرا نمیزاری دانشگاهت تموم شده بعد بری سوریه
محمد جواب داد:
مادر من الان صدای هل ینصرنی امام حسین رو دارم می‌شنوم
تو از من میخوای چند ساله دیگه برم؟
شهید دهقان به دو چیز خیلی علاقه داشت
یک موتورش که در عکس بالا مشاهده میکنیدو دو موهاش !
وقتی خواست بره سوریه :
موتورشو به دوستش بخشید ،
موهاشو هم از ته تراشید!

به این قشنگی از دنیا دل کند♥️🕊


حقیقته میگن شهادت جان کندن نیست دل کندنه🌱



شهید دهقان
ساکن تهران
20ساله
طلبه و بسیجی


#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
#شادی_روح_پاکش_صلوات
#خاطرات_شهدا🕊

رفتم یه سری وسایل لباسای اضافه که براش آوردم همین جلوی ساکش گذاشتم زمین بهش گفتم: محمدرضا امیدوارم سوریه بهت خوش بگذره! :)
اصلاً اینو که بهش گفتم اونقد تعجب کرد اصلاً یه حالِ عجیبی شد!همون ساعت ۶ صبح بلند شد توی خونه شروع کرد هروله کردن.هی میزد تو سر و صورتِ خودش.حسین حسین میکرد. زینب زینب میگفت.اصلاً حال عجیبی پیدا کرد.
رفت پای کامپیوتر نشست.یه سری مداحی‌ها رو با‌صدای‌بلند شروع‌کرد روشن‌کردن. میدویید دوراتاق‌ و‌شعف‌‌و‌شادمانی‌خودش‌رو‌ ابراز می‌کرد.اصلاً باورش نمیشد که این جمله رو بخواد از من بشنوه.ولی من خودم که رو زمین نشسته بودم احساس کردم از درون دارم میشکنم.خورد میشم پرواز‌کردن‌محمدرضاروهمون‌لحظه‌داشتم‌احساس میکردم
با تمام وجودم...
راوی:مادر شهید
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
💢چشم #پدر دلگرم به لبخند #مادر و چشم مادر خیره به #اشک شوق پدر شد و بار دیگر جوانمردی پا به عرصه هستی گذاشت.

پسرشاگرد خوبی بود وپدرهم معلم خوبی👌 که راه ورسم #مردانگی رابه اوآموخت. #محمدرضا شیفته ی مردانگی سیدالشهدا و غیرت #ابوالفضل شد. رد پای آموخته هایش، سبب شد تا سِیلی از جوانان را شیفته مرام و خوشرویی خود کند، ردپایی که عطر #ایمان در جای جای خاکش به مشام میرسد و مشام هارا نوازش می کند.

💢در گفت و گوهایش با مادر گفته بود.
«قول میدهم مادر که #شهید شوم آخر»
سر را فدای #حرم عمه سادات کرد و قول او برای همیشه ماندگار و یادگار شد.
غیرتش باعث شد جانش♥️ را #فدا کند تا مبادا نگاه چپ حرامی ها سوی حرم عقیله بنی هاشم باشد

چه عاشقانه پر کشید🕊 و جام #شهادت را سر کشید. رفت اما تجربه و مردانگی خود را به یادگار گذاشت تا سرمشق شیر مردانی باشد که #عشق به وصال‌ِ معشوق دارند💞 و آرزوی نوشیدن جام #شهادت در دل....

#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری

🌹🍃🌹🍃
#خاطرات_شهدا🕊

رفتم یه سری وسایل لباسای اضافه که براش آوردم همین جلوی ساکش گذاشتم زمین بهش گفتم: محمدرضا امیدوارم سوریه بهت خوش بگذره! :)
اصلاً اینو که بهش گفتم اونقد تعجب کرد اصلاً یه حالِ عجیبی شد!همون ساعت ۶ صبح بلند شد توی خونه شروع کرد هروله کردن.هی میزد تو سر و صورتِ خودش.حسین حسین میکرد. زینب زینب میگفت.اصلاً حال عجیبی پیدا کرد.
رفت پای کامپیوتر نشست.یه سری مداحی‌ها رو با‌صدای‌بلند شروع‌کرد روشن‌کردن. میدویید دوراتاق‌ و‌شعف‌‌و‌شادمانی‌خودش‌رو‌ ابراز می‌کرد.اصلاً باورش نمیشد که این جمله رو بخواد از من بشنوه.ولی من خودم که رو زمین نشسته بودم احساس کردم از درون دارم میشکنم.خورد میشم پرواز‌کردن‌محمدرضاروهمون‌لحظه‌داشتم‌احساس میکردم
با تمام وجودم...
راوی:مادر شهید
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
💢چشم #پدر دلگرم به لبخند #مادر و چشم مادر خیره به #اشک شوق پدر شد و بار دیگر جوانمردی پا به عرصه هستی گذاشت.

پسرشاگرد خوبی بود وپدرهم معلم خوبی👌 که راه ورسم #مردانگی رابه اوآموخت. #محمدرضا شیفته ی مردانگی سیدالشهدا و غیرت #ابوالفضل شد. رد پای آموخته هایش، سبب شد تا سِیلی از جوانان را شیفته مرام و خوشرویی خود کند، ردپایی که عطر #ایمان در جای جای خاکش به مشام میرسد و مشام هارا نوازش می کند.

💢در گفت و گوهایش با مادر گفته بود.
«قول میدهم مادر که #شهید شوم آخر»
سر را فدای #حرم عمه سادات کرد و قول او برای همیشه ماندگار و یادگار شد.
غیرتش باعث شد جانش♥️ را #فدا کند تا مبادا نگاه چپ حرامی ها سوی حرم عقیله بنی هاشم باشد

چه عاشقانه پر کشید🕊 و جام #شهادت را سر کشید. رفت اما تجربه و مردانگی خود را به یادگار گذاشت تا سرمشق شیر مردانی باشد که #عشق به وصال‌ِ معشوق دارند💞 و آرزوی نوشیدن جام #شهادت در دل....

#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری

🌹🍃🌹🍃
💢چشم #پدر دلگرم به لبخند #مادر و چشم مادر خیره به #اشک شوق پدر شد و بار دیگر جوانمردی پا به عرصه هستی گذاشت.

پسرشاگرد خوبی بود وپدرهم معلم خوبی👌 که راه ورسم #مردانگی رابه اوآموخت. #محمدرضا شیفته ی مردانگی سیدالشهدا و غیرت #ابوالفضل شد. رد پای آموخته هایش، سبب شد تا سِیلی از جوانان را شیفته مرام و خوشرویی خود کند، ردپایی که عطر #ایمان در جای جای خاکش به مشام میرسد و مشام هارا نوازش می کند.

💢در گفت و گوهایش با مادر گفته بود.
«قول میدهم مادر که #شهید شوم آخر»
سر را فدای #حرم عمه سادات کرد و قول او برای همیشه ماندگار و یادگار شد.
غیرتش باعث شد جانش♥️ را #فدا کند تا مبادا نگاه چپ حرامی ها سوی حرم عقیله بنی هاشم باشد

چه عاشقانه پر کشید🕊 و جام #شهادت را سر کشید. رفت اما تجربه و مردانگی خود را به یادگار گذاشت تا سرمشق شیر مردانی باشد که #عشق به وصال‌ِ معشوق دارند💞 و آرزوی نوشیدن جام #شهادت در دل....

✍️نویسنده: #بنت_الهدی
🌸به مناسبت سالروز شهادت #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری

🌹🍃🌹🍃
⚘﷽⚘

هروقت که باهم صحبت می کردیم ، سعی داشت من رو با یه شهید آشنا کنه...
زندگی نامه شهید ، نحوه شهادت ، رفتار و اخلاق و منش شهید و...

چون علاقه زیادی به شهید بیضائی داشت ، اول درباره شهید بیضائی گفتیم.
ازم پرسید: درباره ش چی میدونی؟ برام تعریف کن‌
منم یکم اطلاعاتی که درباره شهید داشتم رو به محمدرضا گفتم.
جاهایی که اشتباه بود رو اصلاح میکرد. اطلاعاتش واقعا کامل بود.
انگار سیره و منشش ، خودِ خودِ سیره و منش شهید بود...

بعد درباره شهیدحامد جوانی🌷
شهید رسول خلیلی🌷
شهید مهدی عزیزی 🌷
شهیدعقیل بختیاری 🌷
گفتیم‌...

این ها رو می شناختم...
تا این که اسم شهدایی رو گفت که تاحالا به گوشم هم نخورده بود.
شهیدامیرکاظم زاده 🌷
شهیدحسن شاطری 🌷
شهید مهدی نوروزی🌷

وقتی به شهید نوروزی رسیدیم ، دل نداشت نحوه شهادتش رو بهم بگه...

قرار شد گلزار شهدا سر مزار هرکدومشون بریم و برام تعریف کنه...
اما...😔

راه شهدا رو پیش گرفت و به دیدارشون شتافت...

شهیدان_را_شهیدان_میشناسند

🔸به نقل از دوست #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
⭐️بعد از #شهادت حسرت به دل موندم که به خوابم بیاد.
بالاخره اومد.
نزدیکای #صبح بود.
خواب دیدم که پشت یه میز وایستادم و شخصی نشسته و به امور دانشجویی رسیدگی میکنه.

⭐️کارت دانشجوییمو میخواستم که ناگهان صدایی شنیدم که به من گفت برای منم کارت میگیری؟
رومو برگردوندم و #محمدرضا رو دیدم.
لباس #سفیدی تنش بود و انگار قدش بلند تر شده بود.

⭐️تو خواب میدونستم #شهید شده.
گفتم تو جون بخواه.
#بغلش کردم.
محکم گرفتمش و شروع کردم به #گریه کردن و حرف زدن.
پرسیدم منو #شفاعت میکنی؟
لبخندی زد و گفت این حرفا چیه، معلومه.
مطمئن باش.
این بار محکم تر بغلش کردم و گریه هام بیشتر شد...

🔺 نقل_از_دوست_شهید

#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
#شهید_مدافع_حرم🌷
💠دهان کثیف
#مادر_شهید

🔹دوران کودکی اگر از جایی حرف زشت🚫 یاد میگرفت و در خانه #تکرار می کرد به او می گفتم: دهانت #کثیف شده برو آن را #بشورچون بچه بود باور می کرد و دهانش را می شست 😅

🔸یک بار حرف زشتی را #دوبارتکرار کرد. سری اول شست و برگشت سری دوم آن فحش را مجدد گفت🙊 تشر زدم که دهانش را خوب نشسته است. این بار رفت و با #مایع و صابون دهانش را کف آلود کرد و شست و پیش من آمد و گفت که حالا #دهانم_تمیز_شده.

#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری