‌شهید‌مهندس‌‌حسین‌حریری

#اولین
Канал
Логотип телеграм канала ‌شهید‌مهندس‌‌حسین‌حریری
@ShahidEngineerhosseinhaririПродвигать
100
подписчиков
45,5 тыс.
фото
3,52 тыс.
видео
1,05 тыс.
ссылок
کانال رسمی مهندس شهید حسین حریری(تحت نظارت خانواده شهید) 🔰فرازے از وصیتنامه 🥀من حاضرم مثل علے اڪبر امام حسین(ع) #ارباً_اربا بشم... ولے #حجاب ناموس اسلام #حفظ بشه ... #شهیـدمدافع‌حرم‌حسیـن‌حریرے
#اولین شهید مدافع حرم شهر اراک ، تکاور پاسدار محمد زهره وند🥀

در تاریخ ۱۳ فروردین ماه سال ۱۳۶۵ در شهر اراک در خانواده ای متدین و مذهبی متولد شد.

ایشان متاهل بود و تنها یادگارش ریحانه خانم هست.
زمان شهادتش🥀 ۱/۵ ساله بود .

دوران کودکی رو پشت سرگذاشت و وارد مدرسه شد و ادامه تحصیل تا دیپلم و.....و آخر خدمت در لباس مقدس پاسداری.
نماز اول وقت و توکل شرط اول و آخر زندگی اش بود ، با اینکه درآمد زیادی نداشت همیشه و همه جا توکلش به خدا بود و هیچگاه به خاطر مسائل مالی ناراحت نمیشد.

شهادت🥀 ؛ دعای قنوت تمام نمازهایش بود برای عبادت و نماز اهمیت دو چندانی قائل بود، طوری که موقع نماز با همسرش به مسجد میرفتند یا اگر فرصتی برای مسجد رفتن نبود دو تایی با هم نماز جماعت به پا میکردند.

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
‍ ‍ #خصــوصیات_اخلاقے🔰

🕊نوع تفکرش به نحوی بود که در همه موارد در زندگی طبق منویات مقام معظم #رهبری عمل کند.

🕊 #شاد و #سرزنده و #سخت_کوش بود و هر هفته طبق برنامه #ورزش داشت و برخی اوقات ساعت چهار صبح می‌رفت و فوتبال، والیبال، پینگ پنگ، بدمینتون، ورزش‌های رزمی بخصوص کاراته را انجام می‌داد و در #شنا استاد بود و همیشه در مسابقات اول می‌شد.

🕊همه ساعات روز او #برنامه‌_ریزی شده بود و بسیاری از روزهای سال شش صبح تا ده شب در کتابخانه بود.

🕊 اما از آن طرف هم برنامه‌شان انعطاف پذیری زیادی داشت به نحوی که برای #صله_ارحام که از شهرستان می‌آمدند وقت می‌گذاشت برای جبران آن از خواب خود کم می‌گذاشت.

🕊مصداق کامل جمله مقام معظم #رهبری در خصوص #تهذیب، #تحصیل و #ورزش بود و در سه حوزه نمونه بود.

#شهید_محمد_مهدی_مالامیری
#مدافع_حرم
#اولین_روحانی_شهید_مدافع_حرم

#سالروزولادت..🎉🌸🎉🌸🎉

#تاریخ_تولد : ۱۳۶۴/۳/۲۶
#تاریخ_شهادت : ۱۳۹۴/۱/۳۱
#سوریه_حلب_بصری_الحریر

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
‌شهید‌مهندس‌‌حسین‌حریری
🥀🕊ای شهید ؛ گـذر زمــان ، همه چیز را با خود می‌برد جز ردّ نگاه تــو را ..... 🌹#پاسـدار_مدافـع_حـرم #شهـید_مهران_خالدی #اولین_سالروز_شهادت🕊 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🌹🕊#لاله_های_زینبی

شهید مهران خالدی متولد ۲۶ خرداد سال ۱۳۵۲ درتهران متولد شد پدرش متولد همدان و  سرهنگ بازنشسته ارتش جمهوری اسلامی و مادرش خانه دار است.یک برادر بزرگتر از خودش و برادری کوچکتر از خود داشت.شهید خالدی از همان سنین کم مشغول خدمت در گروه های جهادی بود از ۱۶ سالگی به عضویت جمعیت هلال احمر ایران در آمد و سال های متوالی درتعطیلات عید نوروز و ۳ ماه تعطیلات تابستانی بین شروع کلاس و درس و مدرسه به همراه دوستانش در هلال احمر به جاده ها رفته وبه مسافران خدمت می کردند.پدرش می گفت:علاقه زیادی به کار و فعالیت در هلال احمر و خدمت رسانی به مردم داشت و در تعطیلات عید و تعطیلات تابستانی که هم سن و سالانش مشغول تفریح و خوشگذرانی بودند او باشوق به ماموریت های جهادی هلال احمربه جاده های شمال اعزام می شد و به مسافران خدمت می کرد. وی در ماجرای زلزله سهمگین رودبار هم حضور داشت و همیشه از اتفاقات آن دوران صحبت می کرد برای سربازی به سپاه رفت و سپس هم در همان جا استخدام و مشغول به فعالیت شد در سال ۱۳۷۲ به استخدام رسمی سپاه پاسداران در قسمت سپاه قدس در آمدند در دانشگاه به آموختن مترجمی زبان انگلیسی پرداخت و بعد از دریافت کاردانی به دلیل مشغله های بالا کاری درس دانشگاه را رها کرد.سال ۱۳۷۵ ازدواج کرد و در پاییز  ۱۳۷۷ صاحب فرزند دختر به نام فاطمه  شد و ۸ سال بعد در زمستان سال ۱۳۸۵ برای بار دوم پدر شدند و صاحب پسری به نام محمدحسین شدند. 

🌴با آغاز جنگ در سوریه عزم رفتن به میدان کرد و از سال ۹۰ بصورت مقطعی و چند روزه عازم سوریه میشدند تا اینکه مهر ماه سال ۹۵ بود که به مدت ۹ ماه برای دفاع از حرم عمه سادات و سه ساله اباعبدالله الحسین به سوریه رفت ودر شهر های حلب و تدمر مشغول جهاد شد. به دلیل شهادت دوستانشان به شدت بهم ریخته و ناراحت بودند.بعد از پایان این ۹ ماه به تهران بازگشتند.ایشان همش ناراحت بودند و بهم ریخته و می گفتند حتما یک اشکالی در من وجود دارد که رفتم و برگشتم و هیچ اتفاقی برایم نیفتاد. آرزوی شهادت در سر داشتند و ذکر همیشگی قنوتشان" اللهم الرزقنا شهاده فی سبیلک"بود.همیشه می گفتند که اول و آخر که همه قرار است بمیریم حیف نیست که همینطوری و بی معنی از دنیا برویم؟ به همسرشان همیشه می گفتند که برایم دعا کن شهید شوم تو اگر دعا کنی میشود. 

🌾بعداز آن ۹ ماه که بازگشتند پوستشان دچار حساسیت شد به طوری که روی گردن و پاها تاول های بزرگ میزد و زخم میشد چندین بار به دکتر پوست مراجعه می کردند و آزمایش های مختلف دادند اما پزشکان تشخیص و علتی برای این زخم ها پیدا نمیکردند تا اینکه در سال ۹۸ بود که بعداز آزمایش های متعدد مشخص شد که  به دلیل حضور در مناطق جنگی و بمب های شیمیایی گروه ملعون داعش شیمیایی شده اند  و ۳۵ درصد از ریه شان از بین رفته است.تیر ماه سال ۹۹ مجدد به سوریه اعزام شدند و در دمشق مستقر بودند و به شهرای مختلف مثل بوکمال و دیر الزور و حماه ماموریت می رفتند در این مدت این زخم های پوستی شدت شان چند برابر شد اما بخاطر مشغله شدید کاری شون نتوانستند پیگیری کنند. 

🌷هفته آخر بهمن ماه بود جراحت و زخم ها به اوج خود رسید و تنفسشان دچار مشکل شد در دمشق شروع به درمان و مداوا کردند اما بی اثر بود و حالشان به شدت وخیم و در نهایت در بامداد روز پنج شنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۹ به علت مجروحیت ناشی از  فیض رفیع شهادت نائل آمدند.

🌹#پاسـدار_مدافـع_حـرم
#شهـید_مهران_خالدی
#اولین_سالروز_شهادت.....🕊

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🥀🕊ای شهید ؛
گـذر زمــان ،
همه چیز را با خود می‌برد
جز ردّ نگاه تــو را .....

🌹#پاسـدار_مدافـع_حـرم
#شهـید_مهران_خالدی
#اولین_سالروز_شهادت🕊

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
#و_فَدَيناهُ_بِذِبحٍ_عظيم

عشـق است . . .
که دل به راه دلبر دادن
جان را به هوای آل حیـدر دادن
این کارِ بزرگ ، کار مردان خداست
ماننـد حسین بن علـے #سـر دادن

🍁مادر شهید میگفت همرزمش گفته ڪه رضا شب قبل از شهادتش یڪ #خـوابی دیده بود و همه را بیدار ڪرده بود. گفته بود بیدار شوید، بیدارشوید من می خواهم شهید بشوم... دوستانش گفته بودند ڪه حالا نصف شبی چه وقت این کارهاست؟! ڪو شهادت؟

🍁گفته بود من خواب دیدم #امام_حسین(ع) به خوابم آمد و گفت رضا تو شهید می شوی، اگر #ســرت را بریدند، نترس ، درد ندارد... وقتی من این را شنیدم واقعا آرام شدم... تسلی پیدا کردم...مطمئنم ڪه خود امام حسین(ع) در آن لحظه هوای پسرم را داشته...

#شهیدمدافع_حرم_رضا_اسماعیلی
#اولین_ذبیح_فاطمیون
#خاطره

شادی روحش صلواتی با ذکر«وعجل فرجهم»بفرستید.

#اللهم‌صل‌علي‌محمدوآل‌محمدوعجل‌فرجهم
ولادت: ۲۶ #مهر ۱۳۷۱ #افغانستان
شهادت: ۸ #بهمن ۱۳۹۲ #دمشق
مدفن:بهشت رضا-گلزار شهدا #مشهد

#سالروزشهادت....🕊

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
‍ ‍ 💢خاطره(دستنوشته)
#شهید_مدافع_حرم_محرم_ترک:

🌷امروز از ساعت چهار عصر به یکباره دلم گرفت ، به یاد #دخترم فاطمه و #همسرم که امروز تقریبا #هشتاد روز است که آنها را ندیده ام افتادم
عکس ها و فیلم هایی که از فاطمه داشتم را نگاه می کردم و در دلم به یاد حضرت #رقیه افتادم و این که چه کشید این خانم سه ساله.

🌷در همین حال بودم که یکباره تلفن به صدا درآمد ، با صدای تلفن حدس زدم حتما همسرم هست که تماس گرفته حدسم درست بود ولی بدون این که صحبتی کند گوشی را به دخترم داد دیدم که گریه امانش نمی دهد ،گفتم چی شده خانم طلا ، باباجانی؟ دختر بابا چی شده چرا گریه می کنی؟!

گفت : بابایی دلم برات سوخته
کی میایی ، من دوستت دارم ، بیا بابایی

دیدم حال فاطمه خیلی بد بود شروع کردم به نوازشِ فاطمه خواستم حواسش را پرت کنم.😭😭😭

🌷گفتم : برای بابایی شعر می خونی ؟
در حالی که فاطمه متوجه نشود آرام #اشک می ریختم ، اشکم برای #سه ساله امام حسین بود برای وقتی که بهانه بابا را گرفت و سر پدر رت برایش آوردند...

#شهادت:۱۳۹۰/۱۰/۲۹
#سالــــروز_شهادت
#اولین_شهید_مدافع_حرم_عمه_زینب(س)

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
شهید نواب صفوی:

اگر با کاشتن گندم بر پشت بام خانه‌ها، میتوانی رفع احتیاج از بیگانه کنی، بهتر است بر این کار اقدام کنی، تا اینکه دست گدایی به سوی دشمنان اسلام دراز کنی!


🔶 پـای درس شهیـــــد....

شهید نواب صفوی وسط سخنرانی اش گفت؛ برام یه #شمـع بیارین. شمع رو ڪه آوردند، روشن ڪرد و گفت؛ در اتاق رو ڪمی باز ڪنین . در اتاق ڪه باز شد، شعله ی شمع با وزش باد ڪمی خم شد.

🍀شهیـد نواب گفت؛ #مؤمن مثل این شعله ی شمع است و معصیت و گناه حتی اگه به اندازه ی وزش نسیمی باشه، مؤمن رو به طرف چپ و راست #منحرف ڪرده و از صراط الهی دور میکنه....

#شهید_سیدمجتبی_میرلوحی
ملقب به #شهید_نواب_صفوی
#رهبر_گروه_فدائیان_اسلام
#اولین_مجاهد
#شهادت: ۳۴/۱۰/۲۷

#سالروزشهادت🕊
┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈
‌شهید‌مهندس‌‌حسین‌حریری
شهـادت . . . یعنی متفاوت به آخر رسیدن ؛ و گرنه مرگ پایان همه قصه‌هاست #پاسدار_مدافـع_حــرم #شهید_مهرداد_قاجاری #سالروز_شهادت.....🕊🌹🕊 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
💢 #لاله_های_زینبی

در ۲۰ مرداد ۱۳۶۲ در خانواده‌ای مذهبی در منطقه‌ی ماهور میلاتی در شهرستان ممسنی دیده به جهان گشود.

او مثل همه‌ی دهه شصتی‌ها چیز زیادی از دفاع‌مقدس و حال‌و ‌هوای جبهه‌ها به یاد نداشت اما از همان کودکی محب اهل‌بیت و سرباز ولایت بود و حضور مستمرش در جمع بسیجیان پایگاه ، فرهنگ ایثار و شهادت را در او بوجود آورد.

مقاطع تحصیلی‌ اش را از دوران ابتدایی تا متوسطه در شهر خومه‌زار گذراند و در سال ۱۳۸۱ موفق به اخذ دیپلم شد و در ادامه مدرک کاردانی رشته‌ی میکروبیولوژی را از دانشگاه کازرون کسب نمود ، در سال ۱۳۸۷ به عنوان سرباز معلم در آموزش‌وپرورش بخش دشت ارژن و مدرسه راهنمایی مهدیه شیراز بمدت ۱۶ماه خدمت مقدس سربازی را به اتمام رساند و مدت ۲سال در نهاد آموزش‌ و پرورش در لباس مقدس معلمی خدمت کرد.

در آذر ماه سال ۱۳۸۸ مقارن با عید  غدیرخم با دخترعموی خود ازدواج کرد و ثمره این ازدواج دختری به‌نام انیسا بود که در ۱۴شهریور۱۳۹۲ پدر بودن را به او نوید داد.

در تاریخ ۱۴شهریور۱۳۹۱ بعنوان بسیجی تکاور وارد تیپ تکاور امام‌سجاد(ع) کازرون شد و بعد از اتمام دوره ‌های آموزشی و با عشق به ولایت و پرچم مقدس جمهوری‌ اسلامی ایران چندین ماموریت به شمالغرب کشور «ارومیه» داشت و علاقه و عشق وصف‌ناشدنی‌اش به آرمان جهانی حضرت امام خمینی و روحیه خاصی که در وی بوجود آمده بود او را در تاریخ ۲۷ آذر ۹۴ برای مبارزه با تکفیریها و دفاع از حرم مطهر حضرت‌ زینب(س) با انتخابی آگاهانه عازم سوریه کرد.

و سرانجام در ۱۴ دی ۱۳۹۴ بعد از نماز مغرب و عشا در اثر اصابت ترکش  خمپاره به ناحیه سر، سینه و پا به فیض شهادت نایل آمد و پس تشییع باشکوه در زادگاهش به خاک سپرده شد.

#تڪاور_مدافـع_حــرم
#اولین_شهید‌_‌ایل_قشقایی
#شهیـد_مهرداد_قاجاری
#سالروز_شهـادت......🕊🌹🕊

┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈
قسمتی از وصیت نامه
🌹 شهید حیدر ابراهیم خانی" 🕊
❤️همسر عزیز و مادر مهربانم!

🍃از شما خواهش می کنم که در مراسم تشییع من بلند گریه نکنید و این را هم به بقیه زن های فامیل بگویید. از حضرت زینب (س) الگو بگیرید. البته این درخواست بسیار بزرگی است ولی شما را به جان امام حسن مجتبی (ص) این درخواست مرا ا نجام دهید.

🍃اگر روزی به دیدار حضرت آقا
(آقا سیدعلی خامنه ای) رفتید، به ایشان بفرمایید از نور دو چشمانم بیشتر دوستشان دارم..

بيا و از سر مِهرت
ڪمے با من مدارا ڪن
نگاهت را مگير از من ،
مرا با آن مداوا ڪن

#اولین_شهید_مدافع_حرم_ملایر
#شهید_حیدر_ابراهیم_خانی
#اولین‌شهید‌مدافع‌حرم‌ملایر

#سالروز_ولادت....🎊🎂🎊

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
ششم آذر سالروز شهادت
معلمی که شوق پرواز داشت..

#همسر_شهید

من از علاقه‌اش به شهادت خبرداشتم.
همیشه می‌گفت اگر لیاقت داشته باشم
شهید می‌شوم. هروقت باهم صحبت
می‌کردیم حتی خیلی سال قبل از
ماجرای جنگ سوریه، همسرم می‌گفت:
ما نباید به مرگ طبیعی از دنیا برویم،
می‌گفت دوست دارم شهید بشوم و شما
هم شهیده، میگفت زندگی آن دنیای ما
باید آبادتر از این دنیا باشد.
معتقد بود این دنیا هیچ ارزشی ندارد
و واقعا هم به این اعتقاد پایبند بود
و زندگی خیلی ساده‌ای داشتیم.
مجید اصلا اهل مال و منال دنیا نبود‌
آن موقعی هم که موضوع اعزام به
سوریه را مطرح کرد، چون شرایطِ
اعزام راحت نبود من گفتم شاید اعزام
نشود، اما بالاخره این اتفاق افتاد و
وقتی روز اعزامش مشخص شدو من و
آقامجید با هم صحبت کردیم، من گفتم
شما را می‌سپارم به‌خدا، هر اتفاقی که بیفتد
حتما صلاح‌خدا در آن است. صلاح خدا هم
در این بود که همسرم شهید بشود و به
آرزویش برسد‌. الان هم ناشکری نمی‌کنم
مجید خیلی شهادت را دوست داشت،
تکیه‌کلامش این‌بود که دعاکنید شهید بشوم
من از خدا شهادت می‌خواهم

#اولین_شهید_فرهنگی_مدافع‌حرم
#شهید_مجید_عسگری_جمکرانی

#سالروز_شهادت..🕊🌹🕊
•••|🥀|‌•••

#شهیـددفاع‌مقدس‌هادے‌قنبرے

••🍂 #اولین شهید خانه‌ام #هادی است.
پسرم بسیار مذهبی و متدین بود.
قرآن می‌خواند.حتی در دوران قبل از انقلاب که توجه و ترویجی برای دین اسلام نبود.عمل و رفتارش هم قرآنی بود.
بسیار به من و مادرش احترام می‌گذاشت.هادی می‌خواست طلبه شود که با آغاز جنگ راهی میدان نبرد شد.

ظهر عاشورا شهید شد و خبر شهادتش را هم یکی از طرف سپاه زنگ زد و به من اطلاع داد.آن روز از جبهه به خانه آمده بودم.
هادی ظهر عاشورا تیر به قلبش اصابت کردو شهید شد.۲۰ سالش بود.آبان سال ۱۳۶۱در سومار به آرزویش رسید.

#شهید‌هادے‌قنبرے:

"من عاشق معشوقی هستم
که تااو رانیابم آرام نخواهم گرفت.
وراه رسیدن به آن معشوق شهادت فی سبیل الله است.
یارب،از تو میخواهم که یک لحظه مرابه خودم وا مگذاری و مرا در مبارزه با نفس خویش، پیروز گردانی.
پروردگارا
من در همه جا، در هر حال به فکر و یاد تو بودم و از تو میخواهم که در هنگام شهادت مرا تنها نگذاری.."

#بسیجی‌بااخلاص
#دلاورے‌گمنامـ

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
معلمی که شوق پرواز داشت

#همسر_شهید

من از علاقه‌اش به شهادت خبرداشتم.
همیشه می‌گفت اگر لیاقت داشته باشم
شهید می‌شوم. هروقت باهم صحبت
می‌کردیم حتی خیلی سال قبل از
ماجرای جنگ سوریه، همسرم می‌گفت:
ما نباید به مرگ طبیعی از دنیا برویم،
می‌گفت دوست دارم شهید بشوم و شما
هم شهیده، میگفت زندگی آن دنیای ما
باید آبادتر از این دنیا باشد.
معتقد بود این دنیا هیچ ارزشی ندارد
و واقعا هم به این اعتقاد پایبند بود
و زندگی خیلی ساده‌ای داشتیم.
مجید اصلا اهل مال و منال دنیا نبود‌
آن موقعی هم که موضوع اعزام به
سوریه را مطرح کرد، چون شرایطِ
اعزام راحت نبود من گفتم شاید اعزام
نشود، اما بالاخره این اتفاق افتاد و
وقتی روز اعزامش مشخص شدو من و
آقامجید با هم صحبت کردیم، من گفتم
شما را می‌سپارم به‌خدا، هر اتفاقی که بیفتد
حتما صلاح‌خدا در آن است. صلاح خدا هم
در این بود که همسرم شهید بشود و به
آرزویش برسد‌. الان هم ناشکری نمی‌کنم
مجید خیلی شهادت را دوست داشت،
تکیه‌کلامش این‌بود که دعاکنید شهید بشوم
من از خدا شهادت می‌خواهم

#اولین_شهید_فرهنگی_مدافع‌حرم
#شهید_مجید_عسگری_جمکرانی

#سالروز_ولادت...🌸🎉🌸🎉

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
‍ ‍ #خصــوصیات_اخلاقے🔰

🕊نوع تفکرش به نحوی بود که در همه موارد در زندگی طبق منویات مقام معظم #رهبری عمل کند.

🕊 #شاد و #سرزنده و #سخت_کوش بود و هر هفته طبق برنامه #ورزش داشت و برخی اوقات ساعت چهار صبح می‌رفت و فوتبال، والیبال، پینگ پنگ، بدمینتون، ورزش‌های رزمی بخصوص کاراته را انجام می‌داد و در #شنا استاد بود و همیشه در مسابقات اول می‌شد.

🕊همه ساعات روز او #برنامه‌_ریزی شده بود و بسیاری از روزهای سال شش صبح تا ده شب در کتابخانه بود.

🕊 اما از آن طرف هم برنامه‌شان انعطاف پذیری زیادی داشت به نحوی که برای #صله_ارحام که از شهرستان می‌آمدند وقت می‌گذاشت برای جبران آن از خواب خود کم می‌گذاشت.

🕊مصداق کامل جمله مقام معظم #رهبری در خصوص #تهذیب، #تحصیل و #ورزش بود و در سه حوزه نمونه بود.

#شهید_محمد_مهدی_مالامیری
#مدافع_حرم
#اولین_روحانی_شهید_مدافع_حرم

#سالروزولادت..🎉🌸🎉🌸🎉

#تاریخ_تولد : ۱۳۶۴/۳/۲۶
#تاریخ_شهادت : ۱۳۹۴/۱/۳۱
#سوریه_حلب_بصری_الحریر

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
#همسر_شهید:

وقتی تصمیم به رفتن گرفت
من خیلی ناراحتی می‌ کردم
ایشان سعی می‌کرد
دل من را به دست بیاورد
تا رضایت دهم....
حتی به من گفته بود
دعا کن رفتم شهید شوم!!
این من را بیشتر اذیت می‌کرد
دیدم نمی‌توانم جلوی رفتنش را بگیرم
بالاخره رضایت دادم...

در ۲۲ اردیبهشت سال ۱۳۹۲ اعزام شد و
۵ روز بعد در ۲۷ اردیبهشت به شهادت رسید.
ما تا یک ماه خبر نداشتیم
پیکرش هنوز که هنوزه به وطن بازنگشته.
بعد شهادتش حالم دگرگون‌شده بود و
خیلی مریض‌احوال بودم. اصرار کردم
تا من را به محل شهادتش ببرند.
رفتم و آنجا را از نزدیک دیدم.

سپس برای زیارت
به حرم حضرت زینب(س) رفتم و
خواستم از خانم زینب بخواهم که
همـسرم را به من بازگرداند ، اما نتوانستم
و در برابر عظمت این بی‌بی هیچی نخواستم حتی به این قصد به کربلا رفتم که
از امام حسین(ع) همسرم را طلب کنم
اما در مقابل آقا هم‌زبانم بند آمد و
چیزی نخواستم و برگشتم
اما عنایت کردند و حالم بهتر شد
صبرم بیشتر شد. الآن هم فقط می‌خواهم
تا حداقل پیکرش به وطن بازگردد
من هنوز با تولی و خاطراتش
زنده هستم و زندگی می‌ڪنم...

#اولین_شهیدمدافع‌حرم_گلستان
#جاویدالاثر_غلامعلی_تولی
#سالروز_شهادت
‌شهید‌مهندس‌‌حسین‌حریری
🥀🕊ای شهید ؛ گـذر زمــان ، همه چیز را با خود می‌برد جز ردّ نگاه تــو را ..... 🌹#پاسـدار_مدافـع_حـرم #شهـید_مهران_خالدی #اولین_سالروز_شهادت🕊 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🌹🕊#لاله_های_زینبی

شهید مهران خالدی متولد ۲۶ خرداد سال ۱۳۵۲ درتهران متولد شد پدرش متولد همدان و  سرهنگ بازنشسته ارتش جمهوری اسلامی و مادرش خانه دار است.یک برادر بزرگتر از خودش و برادری کوچکتر از خود داشت.شهید خالدی از همان سنین کم مشغول خدمت در گروه های جهادی بود از ۱۶ سالگی به عضویت جمعیت هلال احمر ایران در آمد و سال های متوالی درتعطیلات عید نوروز و ۳ ماه تعطیلات تابستانی بین شروع کلاس و درس و مدرسه به همراه دوستانش در هلال احمر به جاده ها رفته وبه مسافران خدمت می کردند.پدرش می گفت:علاقه زیادی به کار و فعالیت در هلال احمر و خدمت رسانی به مردم داشت و در تعطیلات عید و تعطیلات تابستانی که هم سن و سالانش مشغول تفریح و خوشگذرانی بودند او باشوق به ماموریت های جهادی هلال احمربه جاده های شمال اعزام می شد و به مسافران خدمت می کرد. وی در ماجرای زلزله سهمگین رودبار هم حضور داشت و همیشه از اتفاقات آن دوران صحبت می کرد برای سربازی به سپاه رفت و سپس هم در همان جا استخدام و مشغول به فعالیت شد در سال ۱۳۷۲ به استخدام رسمی سپاه پاسداران در قسمت سپاه قدس در آمدند در دانشگاه به آموختن مترجمی زبان انگلیسی پرداخت و بعد از دریافت کاردانی به دلیل مشغله های بالا کاری درس دانشگاه را رها کرد.سال ۱۳۷۵ ازدواج کرد و در پاییز  ۱۳۷۷ صاحب فرزند دختر به نام فاطمه  شد و ۸ سال بعد در زمستان سال ۱۳۸۵ برای بار دوم پدر شدند و صاحب پسری به نام محمدحسین شدند. 

🌴با آغاز جنگ در سوریه عزم رفتن به میدان کرد و از سال ۹۰ بصورت مقطعی و چند روزه عازم سوریه میشدند تا اینکه مهر ماه سال ۹۵ بود که به مدت ۹ ماه برای دفاع از حرم عمه سادات و سه ساله اباعبدالله الحسین به سوریه رفت ودر شهر های حلب و تدمر مشغول جهاد شد. به دلیل شهادت دوستانشان به شدت بهم ریخته و ناراحت بودند.بعد از پایان این ۹ ماه به تهران بازگشتند.ایشان همش ناراحت بودند و بهم ریخته و می گفتند حتما یک اشکالی در من وجود دارد که رفتم و برگشتم و هیچ اتفاقی برایم نیفتاد. آرزوی شهادت در سر داشتند و ذکر همیشگی قنوتشان" اللهم الرزقنا شهاده فی سبیلک"بود.همیشه می گفتند که اول و آخر که همه قرار است بمیریم حیف نیست که همینطوری و بی معنی از دنیا برویم؟ به همسرشان همیشه می گفتند که برایم دعا کن شهید شوم تو اگر دعا کنی میشود. 

🌾بعداز آن ۹ ماه که بازگشتند پوستشان دچار حساسیت شد به طوری که روی گردن و پاها تاول های بزرگ میزد و زخم میشد چندین بار به دکتر پوست مراجعه می کردند و آزمایش های مختلف دادند اما پزشکان تشخیص و علتی برای این زخم ها پیدا نمیکردند تا اینکه در سال ۹۸ بود که بعداز آزمایش های متعدد مشخص شد که  به دلیل حضور در مناطق جنگی و بمب های شیمیایی گروه ملعون داعش شیمیایی شده اند  و ۳۵ درصد از ریه شان از بین رفته است.تیر ماه سال ۹۹ مجدد به سوریه اعزام شدند و در دمشق مستقر بودند و به شهرای مختلف مثل بوکمال و دیر الزور و حماه ماموریت می رفتند در این مدت این زخم های پوستی شدت شان چند برابر شد اما بخاطر مشغله شدید کاری شون نتوانستند پیگیری کنند. 

🌷هفته آخر بهمن ماه بود جراحت و زخم ها به اوج خود رسید و تنفسشان دچار مشکل شد در دمشق شروع به درمان و مداوا کردند اما بی اثر بود و حالشان به شدت وخیم و در نهایت در بامداد روز پنج شنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۹ به علت مجروحیت ناشی از  فیض رفیع شهادت نائل آمدند.

🌹#پاسـدار_مدافـع_حـرم
#شهـید_مهران_خالدی
#اولین_سالروز_شهادت.....🕊
🥀🕊ای شهید ؛
گـذر زمــان ،
همه چیز را با خود می‌برد
جز ردّ نگاه تــو را .....

🌹#پاسـدار_مدافـع_حـرم
#شهـید_مهران_خالدی
#اولین_سالروز_شهادت🕊

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
#و_فَدَيناهُ_بِذِبحٍ_عظيم

عشـق است . . .
که دل به راه دلبر دادن
جان را به هوای آل حیـدر دادن
این کارِ بزرگ ، کار مردان خداست
ماننـد حسین بن علـے #سـر دادن

🍁مادر شهید میگفت همرزمش گفته ڪه رضا شب قبل از شهادتش یڪ #خـوابی دیده بود و همه را بیدار ڪرده بود. گفته بود بیدار شوید، بیدارشوید من می خواهم شهید بشوم... دوستانش گفته بودند ڪه حالا نصف شبی چه وقت این کارهاست؟! ڪو شهادت؟

🍁گفته بود من خواب دیدم #امام_حسین(ع) به خوابم آمد و گفت رضا تو شهید می شوی، اگر #ســرت را بریدند، نترس ، درد ندارد... وقتی من این را شنیدم واقعا آرام شدم... تسلی پیدا کردم...مطمئنم ڪه خود امام حسین(ع) در آن لحظه هوای پسرم را داشته...

#شهیدمدافع_حرم_رضا_اسماعیلی
#اولین_ذبیح_فاطمیون
#خاطره

شادی روحش صلواتی با ذکر«وعجل فرجهم»بفرستید.

#اللهم‌صل‌علي‌محمدوآل‌محمدوعجل‌فرجهم
ولادت: ۲۶ #مهر ۱۳۷۱ #افغانستان
شهادت: ۸ #بهمن ۱۳۹۲ #دمشق
مدفن:بهشت رضا-گلزار شهدا #مشهد

#سالروزشهادت....🕊
‍ ‍ 💢خاطره(دستنوشته)
#شهید_مدافع_حرم_محرم_ترک:

🌷امروز از ساعت چهار عصر به یکباره دلم گرفت ، به یاد #دخترم فاطمه و #همسرم که امروز تقریبا #هشتاد روز است که آنها را ندیده ام افتادم
عکس ها و فیلم هایی که از فاطمه داشتم را نگاه می کردم و در دلم به یاد حضرت #رقیه افتادم و این که چه کشید این خانم سه ساله.

🌷در همین حال بودم که یکباره تلفن به صدا درآمد ، با صدای تلفن حدس زدم حتما همسرم هست که تماس گرفته حدسم درست بود ولی بدون این که صحبتی کند گوشی را به دخترم داد دیدم که گریه امانش نمی دهد ،گفتم چی شده خانم طلا ، باباجانی؟ دختر بابا چی شده چرا گریه می کنی؟!

گفت : بابایی دلم برات سوخته
کی میایی ، من دوستت دارم ، بیا بابایی

دیدم حال فاطمه خیلی بد بود شروع کردم به نوازشِ فاطمه خواستم حواسش را پرت کنم.😭😭😭

🌷گفتم : برای بابایی شعر می خونی ؟
در حالی که فاطمه متوجه نشود آرام #اشک می ریختم ، اشکم برای #سه ساله امام حسین بود برای وقتی که بهانه بابا را گرفت و سر پدر رت برایش آوردند...

#شهادت:۱۳۹۰/۱۰/۲۹
#سالــــروز_شهادت
#اولین_شهید_مدافع_حرم_عمه_زینب(س)
شهید نواب صفوی:

اگر با کاشتن گندم بر پشت بام خانه‌ها، میتوانی رفع احتیاج از بیگانه کنی، بهتر است بر این کار اقدام کنی، تا اینکه دست گدایی به سوی دشمنان اسلام دراز کنی!


🔶 پـای درس شهیـــــد....

شهید نواب صفوی وسط سخنرانی اش گفت؛ برام یه #شمـع بیارین. شمع رو ڪه آوردند، روشن ڪرد و گفت؛ در اتاق رو ڪمی باز ڪنین . در اتاق ڪه باز شد، شعله ی شمع با وزش باد ڪمی خم شد.

🍀شهیـد نواب گفت؛ #مؤمن مثل این شعله ی شمع است و معصیت و گناه حتی اگه به اندازه ی وزش نسیمی باشه، مؤمن رو به طرف چپ و راست #منحرف ڪرده و از صراط الهی دور میکنه....

#شهید_سیدمجتبی_میرلوحی
ملقب به #شهید_نواب_صفوی
#رهبر_گروه_فدائیان_اسلام
#اولین_مجاهد
#شهادت: ۳۴/۱۰/۲۷

#سالروزشهادت🕊
‌شهید‌مهندس‌‌حسین‌حریری
شهـادت . . . یعنی متفاوت به آخر رسیدن ؛ و گرنه مرگ پایان همه قصه‌هاست #پاسدار_مدافـع_حــرم #شهید_مهرداد_قاجاری #سالروز_شهادت.....🕊🌹🕊 ┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈
💢 #لاله_های_زینبی

در ۲۰ مرداد ۱۳۶۲ در خانواده‌ای مذهبی در منطقه‌ی ماهور میلاتی در شهرستان ممسنی دیده به جهان گشود.

او مثل همه‌ی دهه شصتی‌ها چیز زیادی از دفاع‌مقدس و حال‌و ‌هوای جبهه‌ها به یاد نداشت اما از همان کودکی محب اهل‌بیت و سرباز ولایت بود و حضور مستمرش در جمع بسیجیان پایگاه ، فرهنگ ایثار و شهادت را در او بوجود آورد.

مقاطع تحصیلی‌ اش را از دوران ابتدایی تا متوسطه در شهر خومه‌زار گذراند و در سال ۱۳۸۱ موفق به اخذ دیپلم شد و در ادامه مدرک کاردانی رشته‌ی میکروبیولوژی را از دانشگاه کازرون کسب نمود ، در سال ۱۳۸۷ به عنوان سرباز معلم در آموزش‌وپرورش بخش دشت ارژن و مدرسه راهنمایی مهدیه شیراز بمدت ۱۶ماه خدمت مقدس سربازی را به اتمام رساند و مدت ۲سال در نهاد آموزش‌ و پرورش در لباس مقدس معلمی خدمت کرد.

در آذر ماه سال ۱۳۸۸ مقارن با عید  غدیرخم با دخترعموی خود ازدواج کرد و ثمره این ازدواج دختری به‌نام انیسا بود که در ۱۴شهریور۱۳۹۲ پدر بودن را به او نوید داد.

در تاریخ ۱۴شهریور۱۳۹۱ بعنوان بسیجی تکاور وارد تیپ تکاور امام‌سجاد(ع) کازرون شد و بعد از اتمام دوره ‌های آموزشی و با عشق به ولایت و پرچم مقدس جمهوری‌ اسلامی ایران چندین ماموریت به شمالغرب کشور «ارومیه» داشت و علاقه و عشق وصف‌ناشدنی‌اش به آرمان جهانی حضرت امام خمینی و روحیه خاصی که در وی بوجود آمده بود او را در تاریخ ۲۷ آذر ۹۴ برای مبارزه با تکفیریها و دفاع از حرم مطهر حضرت‌ زینب(س) با انتخابی آگاهانه عازم سوریه کرد.

و سرانجام در ۱۴ دی ۱۳۹۴ بعد از نماز مغرب و عشا در اثر اصابت ترکش  خمپاره به ناحیه سر، سینه و پا به فیض شهادت نایل آمد و پس تشییع باشکوه در زادگاهش به خاک سپرده شد.

#تڪاور_مدافـع_حــرم
#اولین_شهید‌_‌ایل_قشقایی
#شهیـد_مهرداد_قاجاری
#سالروز_شهـادت......🕊🌹🕊

┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈
Ещё