ملاحظاتی جدی درباره امید مهدینژاد
یادداشتی از
#حسن_صنوبری بر مجموعه شعر
#ملاحظات جدیدترین مجموعه شعر
#امید_مهدی_نژادیک
امید مهدینژاد جدیسرا و امید مهدینژاد طنزپرداز؛ دو چهرۀ متفاوتاند که هیچ دخلی به هم ندارند. هرکدام سبک کاری، مختصات هنری و هواخواهان خاص خود را دارند. ولو در یک نفر جمع. من خودم بیشتر طرفدار امید مهدینژاد اولی هستم: امید مهدینژاد سرایش جدی، شعر اعتراض و غزل اجتماعی.
امسال این شاعر همۀ جدیسرودههای پیشین خود یعنی: «رجزمویه»، « پیادهها» و «آتشگردان» را همراه با دفتری جدید «
ملاحظات» از ناشران پیشین آثار خویش یعنی: «سوره مهر» و «سپیدهباوران» به انتشارات «شهرستان ادب» آورده است. با این اوصاف، بررسی کارنامهای و داوریِ جامعِ آثار او آسانتر شده است. احتمالا بررسی کارنامۀ طنزنویسیهای او نیز، با تمرکزش در نشر «کتاب قاف» به زودی میسر خواهد بود.
شاید مهدینژادِ طنزپرداز در بسیاری از آثارش فرانو و پستمدرن باشد، اما مهدینژاد جدیسرا در اکثر آثار خود نهایتاً نئوکلاسیک است و البته که وزنۀ کلاسیکش نسبت به دیگر شاعران نئوکلاسیک به سمت کلاسیسیم سنگینی میکند. این کهنگرایی و سنتخواهی را هم در ظاهر ماجرا میتوان دید و هم باطنش. از قالبهایی که شاعر برای سرایش آثار جدیاش بهره گرفته تا طرح جلد چاپهای اخیر شعرهایش، از جمله جلوات ظاهریِ این گذشتهپسندی و معاشقۀ شاعر با جهانِ کلاسیک هستند.
دو
جدینوشتههای مهدینژاد همه شعر هستند و قالب تمام شعرهای جدی او قصیده، غزل یا رباعی. فقط یک چارپاره در مجموعه آثار منتشرشدۀ او در پایان «رجزمویه» وجود دارد که تازه باید توجه کنیم چارپاره؛ سنتیترین نوع شعر نو است! از طرفی غزلها هم عموماً بیشتر از اینکه تغزلی باشند، قصیدهوار و اندیشهایاند؛ چنانچه خود شاعر نیز در دومین سطر از نخستین غزل از نخستین کتابِ شعر جدی خود، تکلیف را روشن کرده: «شعرهایم تغزل ندارند»[۱]. مخلص کلام: غزل به مثابه قصیده.
ادامه این یادداشت را در سایت
#انتشارات_شهرستان_ادب بخوانید:
yon.ir/5c608@ShahrestanAdabPub