🔸📌 ترامپ وقتی پیر شد، نیویورک دیگر تپهای نداشت و فقط یک مجسمه آزادی باقی مانده بود که چون نمیشد خرابش کرد و جایش برج ساخت، پس باید فکری برایش میکرد. یک شبِ ملسِ بهاری، که لحاف را تا زیر چانهاش بالا کشیده بود و داشت زیر توییتهای اوباما هشتگِ
#براندازم میزد، رو به
#ملانیا کرد و گفت:
ـ زن، میخوام برم واشنگتن و این باتلاق رو خشک کنم. این «شرک» و «فیونا»ی سوخاری رو هم دیپورت کنم اونور اقیانوس.
.
ملانیا سرش را از توی کتاب 504 لغت زبان انگلیسی بلند کرد و بعد از چند ثانیه تأمل، با چشمانی پرذکاوت و صدایی که به زحمت شنیده میشد، گفت:
ـ هوم.
.
ترامپ درحالیکه لحاف را روی سرش میکشید و موبایلش را زیر پشتی هل میداد گفت:
ـ پوف، بابا تو هم که... و به این ترتیب کارزار انتخاباتیاش شروع شد.
.
📌 صبح فردا ترامپ به سه دسته از رفقایش، یعنی اسلحهسازهای جنوب، خریداران اسلحه در خلیج فارس و استفادهکنندگان اسلحه در اسرائیل ایمیل زد و نوشت:
ـ پایهاین امریکا رو دوباره به گند بکشیم؟ ساری. گنده کنیم؟
📖 امر استثنائی سیاست آمریکا
#ندا_شاه_نوریویژه
#دونالد_ترامپمکتوب طنز
#سه_نقطه👁️🗨️
@SeNoghteMag