📣ناشنیدهای از «غلامرضا
آقاسی»
[شاعر، و فرزند زندهیاد
محمدرضا آقاسی]
📌حوالی سال ۷۷، شبی با خانواده مهمان یکی از دوستان پدر بودیم. معمولاً بخشی از گپوگفتهای مهمانیهای ما پیرامون شعر بود و آن شب هم شبی بود با همین روال. میزبان سؤالی پرسید و پدر شروع کرد به پاسخ دادن. صحبت پدر راجع به این بود که شعر باید به نسبت مخاطبش تغییر لحن بدهد و توضیح میداد که این تغییر لحن شعر بهمعنای تغییر موضع شاعر نیست.
📌پدر گفت: «تو شعری که دشمن رو مخاطب گرفتی و شعری که دوست مخاطبته، لحن نباید یکجور باشه» و مثال زد: «ای سیاستپیشگانِ هرزهگرد/ در کجا بودید هنگام نبرد/ در کجا بودید وقتی جنگ بود/ عرصه بر شیران عالم تنگ بود... اینجا حرف جدی مطرح میشه بدون ملایمت چون مخاطب دقیقاً روبروی اندیشه تو وایساده. جایی دیگه: پدرم گفت پدرجان زن اگر زن باشد/ شیر در خانه و در کوچه و برزن باشد/ پدرم گفت که ای دختِ نکوبنیادم/ زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم... اینجا مخاطب حساس و لطیفه نباید برونیمش، چون از خودمونه، خواهر خودمونه، دختر خودمونه...»
📌سفره که پهن شد، صحبت شعر هم قطع شد. [در آن روزگار نوشابههای شیشهای برای خودشان برو و بیایی داشتند. پدر هم در بازکردن در نوشابه با قاشق تخصص داشت. سقفهای زیادی شاهد تشتکپرانیهای پدر بودند.] پدر شروع کرد به باز کردنِ درِ نوشابهها. یکی از یکی پرصداتر. ما کوچکترهای جمع هم هربار با اوووَه (معادل وَئو امروزی) تشویق میکردیم. سومین یا چهارمین نوشابه بود که تشتک مستقیم رفت و خورد به کلاه عروسک دختر صاحبخانه. کلاه از سر عروسک سُر خورد و صورتش را پوشاند. پدر نگاهی به عروسک کرد و به میزبان گفت: «تأثیر لحن رو دیدی؟» و لابهلای خنده به عروسک گفت: «موهاتو بپوشونی کافیه، پوشیه سختت میشه!»
🔽ناشنیدههای
#غلامرضا_آقاسی از
#محمدرضا_آقاسی را در شماره ششم مکتوب طنز
#سه_نقطه بخوانید.
🔽سهنقطه را آنلاین بخرید:
https://adabbook.com/مجله-سه-نقطه-شماره-6
👁️🗨️
@SeNoghteMag