@Selseleye#شادمانی_پیامد_تسلیم_استدینداری چیزی نیست جز هنر،
نیست کردن خود در
#کل (whole)
#کل_همان_خداست.
به همین دلیل کسی به خدا رسیده
استمقدس ( holy)نامیده می شود.
او خود، کل شده و مستقل از کل نیست.
پندار نادرست و احمقانه ی جدا و مستقل بودن
از کل را دور انداخته
است.
او دیگر کوه یخ نیست.
بلکه ذوب شده و به اقیانوس پیوسته
است.
آن لحظه ،لحظه
شادمانی است.
پس از آن دیگر
شادمانی تو را ترک نخواهد گفت،
راهی برای ترک گفتنت نخواهد یافت.
حتی اگر بدبختی را بخواهی ممکن نیست بدیخت شوی.
انسان متوسط و عادی که زندگی اش
بر محور
#خود_بودن میچرخد ،
به شدت برای
شادمانی تلاش میکند
اما هرگز نمی تواند شادمان شود
و همچنان بدبخت می ماند.
انسانی که خود را
#تسلیم کرده
حتی اگر خود بخواهد نمی تواند بدبخت شود.
.
تفاوت میان
تسلیم بودن و ربات بی مغز بودن چیست ؟
یک ربات هرگز نمی تواند
تسلیم شود، نه حتي تا حدودي،
فقط یک انسان باهوش ميتواند
تسلیم شود.
و البته که در آغاز، تا حدودي خواهد بود، کم کم فرد شهامت بیشتري جمع ميکند.
هرچه بیشتر لذتش را بچشد ،
بیشتر ماجرا جویي مي کند.
کشفش مي کند و انسان کاملاً باهوش
با تمامیت
تسلیم مي شود.
در آن
تسلیم ،
#نفس ناپدید مي شود.
در آن
تسلیم برده استاد نميشوي
کسي وجود ندارد که تو را برده سازد.
در واقع چون کسی وجود ندارد تو را برده سازد،
به همین دلیل
است که به آری گفتن به آن استاد،
اینقدر حس زیبایي تو دست مي دهد .
اگر کسي وجود داشت که تو را برده می ساخت،
طبیعتاً آري گفتن برایت غیر ممکن مي شد.
نفس او نفس تو را آزرده خاطر ميکرد.
کنش متقابل طریقي میان نفس ها وجود دارد.
اگر او به تو کمک کند که
تسلیم شوي،
به سادگي بدین معناست که کسي وجود ندارد.
که تو را آزرده کند. عشق ناب
است،
چون کسي وجود ندارد که تو را تصاحب کند.
کسی وجود ندارد که او را به اطاعت وادار کند
و یکبار که نفس را
تسلیم کني ،
شگفت زده ميشوي که کسي وجود ندارد
که تو را تصاحب کند—نفس ناپدیده شده
است.
استاد و
تسلیم فقط یک ابزار بود.
تو به معصومیت بدوي دست یافته ای،
حال ميتوانی به راه خودت بروی.
#اشو ⭕️⭕️