وقتی زنها صبح لباس میپوشند، می شود یک تبادل زیبای ارزشها را دید و اینکه او چقدر آکبند است و شما تا حالا لباس پوشیدنش را ندیده اید. عشاق هم بودهاید و دیشب را با هم خوابیدهاید و کاری نمانده که نکرده باشید و حالا وقت آن است که او لباس بپوشد.
شاید شما صبحانه خورده باشید و او ژاکتش را پوشیده و با تن نرمش توی آشپزخانه جولان داده که یک صبحانهی مختصر و مفید برای شما درست کند و با هم مفصل دربارهی اشعار ریلکه بحث کردهاید و از اینکه چقدر میداند، شاخ در آورده اید.
حالا هردوتان آنقدر قهوه خوردهاید که دیگر جا ندارید و وقت آن است که او لباس بپوشد و وقت آن است که برود خانهشان و وقت آن است که برود سر کار و شما میخواهید تنها باشید چون توی خانه چند تا خرده کاری دارید و میخواهید با هم بروید بیرون و خوش و خرم قدم بزنید و وقت آن است که شما بروید خانه و وقت آن است که شما بروید سر کار و او توی خانه چند تا خرده کاری دارد.
یا... شاید این فقط عشق است. حالا به هر حال، وقت آن است که او لباس بپوشد و لباس پوشیدنش خیلی قشنگ است. تن اش کم کم ناپدید میشود و لباس جایش را میگیرد. یکجور بکارت در این کار هست. حالا لباسهایش را تناش کرده و آغاز به پایان رسیده...
@sazochakameoketab🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂📒#اتوبوس_پیر#ریچارد_براتیگان#علیرضا_طاهری_عراقی