...
آنهایی که میگویند دنیا همین است، قسمت همین بوده، همان کاسه لیسان و سودجویانی هستند که فقط به خاطر درآمد و پولی که با هر پستی و بیشرافتی میگیرند این حرفها را میزنند.
اینطور آمدهایم ولی اینطور نخواهیم رفت!
آن شکنجه و زجرهایی که کشیدهایم دیگر فرزندان ما نخواهند کشید. ما از باتلاق پرگل و لجن کشان کشان بیرون آمدیم. فرزندان ما نباید در این باتلاق پا بگذارند. حق ما را خوردند ولی دیگر نمیگذاریم حقمان پایمال شود. آنها که از همان راهی که ما آمدیم آمدند و اتفاقاً امروز به سر و سامانی رسیدهاند میگویند: انسان باید خودش عرضه داشته باشد! کار کردن و موفق نشدن غیر ممکن است. این یک دروغ محض است.
آیا آنهایی که با ما در آن باتلاق بودند و خیلی هم باعرضهتر از من و شما بودند ولی در باتلاق ماندند و پوسیدند چه میشوند؟ بله اگر آزادی باشد و همه باید بروند، آنکه باعرضهتر است موفقتر است. اما اگر پای انسان بسته باشد، اگر دستها و پاها در زنجیر اسارت باشد دم از عرضه زدن گزافگویی است. مزخرفگویی است.
کسانی که مانند من از این راه میگذرند دو راه در پیش روی آنهاست که باید بروند. یا خود را بفروشند، و قلم و هنر و شرافت و ناموسشان را در گرو عدهی خاصی بگذارند و یا مانند من با بدبختی و فلاکت بسازند و با شرافت زندگی کنند. با بیعدالتیها مبارزه کنند و این گروه ندار و بیچیز عجب نیروی عظیمی هستند، میتوانند به پاخیزند، تا بچههایشان دیگر مزهی تلخی را نچشند.
حالا فهمیدید چرا طنزنویس شدم؟ چرا میخندیدم؟ ولی در حقیقت جگرها را آتش میزنم و خودم نیز آتش میگیرم! بله اینطور بوده، ولی اینطور نخواهد ماند و نباید هم اینطور بماند!
@Sazochakameoketab 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂📒#اینم_شد_زندگی ؟
#عزیز_نسین