#تلاوت_نور✅ماجرای ربنای معروف استاد محمد اللیثی و ارادتش به اهل بیت (ع)
👇به نقل از استاد عباس سلیمی
محمد اللیثی رو دعوت کرده بودیم ایران برای
تلاوت.
این قاری مصری هم از اون دسته قرّائی بود که باید حتما حال قرائت پیدا میکرد تا بخونه؛
به قول ما ایرانیها تو
تلاوت قرآن خیلی ناز داشت و خلاصه هر وقت عشقش میکشید میگفت میخونم.
یه روز به من زنگ زد و گفت بیا منو ببر تو شهر یه خورده بگردون.
رفتم هتل دنبالش.
گفتم استاد قبل از اینکه بریم برای گردش، من محل کارم یه کاری دارم. اگه اجازه بدید انجام بدم و بعد در خدمت شما باشم.
گفت: اشکال نداره منم بیام محل کارت؟
گفتم: نه.
با من اومد دانشگاه علوم و فنون فارابی.
ایام محرم بود و تو دانشگاه مراسم قرائت زیارت عاشورا برپا بود.
بچهها داشتند زیارت عاشورا میخوندند و لیثی تا این منظره رو دید از من پرسید:
اینا دارن چیکار میکنن؟
براش توضیح دادم که ماه محرّمه و قضیه از چه قراره.
گفت: اشکال نداره منم بشینم تو مجلس.
گفتم: نه استاد. اشکال نداره.
رفت و نشست.
منم وقتی کارم رو انجام دادم رفتم کنار لیثی تو مراسم زیارت عاشورا نشستم. وقتی بچهها داشتند میخوندند از من میپرسید که اینا الان دارن چی میگن؟
زمانی بود که بچهها داشتند روضهی حضرت امام حسین و حضرت عباس علیهما السلام رو میخوندند.
گفتم: دارن از مصائب اباعبدالله و برادرش ابالفضلالعباس میخونن.
لیثی منقلب بود و نشسته بود و خوب گوش میکرد.
زیارت عاشورا که تموم شد گفت: من میخوام به خونم.
خیلی خوشحال شدم که لیثی الان خودش گفت که میخواد بخونه.
سریع به بچهها گفتم دوربین رو آماده کنن.
یه نوشته هم گفتم با زبان عربی بنویسن و خیر مقدم به گن به استاد لیثی و بزنن پشت سرش.
لیثی رفت و با حالی منقلب، شروع کرد به
تلاوت آیات سورهی آل عمران.
وقتی تلاوتش تموم شد و با هم رفتیم تو ماشین دیدم خیلی منقلبه.
یهو بغضش ترکید؛
میزد روی پاش و میگفت:
دخیلک یا عباس، دخیلک یا عباس
بنابر گفتهی خود لیثی در سالها بعد، این
تلاوت ماندگارترین تلاوتش بوده است.
🆔 @saghalain_bums