#ثم_ماذا_حضرت_استاد؟!
دو قسمت از
#مصاحبه مشترک
#روزنامه_فرهیختگان و خبرگزاری
#تسنیم با استاد عزیز، جناب آقای دکتر امینی را دیدم. متوجه هیچ راه حل تازه یا چارچوب فکری معینی برای شکلدهی
#انتخابات_مجلس نشدم. برای بنده روشن است که استاد
#جامعهشناس سیاسی در جبهه انقلاب به سواد و بزرگواری ایشان کمیاب است ولی توقع بنده به لحاظ تئوریک از استادم حقیقتاً بیش از اینهاست.
صرف بهکاربردن عبارات مصطلح در ترجمههای کتب
#علوم_سیاسی برای ارائهی مشورت انتخاباتی به جریانات
#سیاسی و اجتماعی کافی نیست. یا حتی به نظر میرسد شور مثال
#پژو_آردی در تقبیح
نواصولگرایی درآمده، نگفته عیان است که بنده
#نواصولگرایی را قبول ندارم، ولی در مقام اندیشهی سیاسی توقع میرود که برای رد یا تأیید چیزی،
#استدلال کافی ارائه کنیم.
#همه فهمیدهاند که باید طرحی نو درانداخت، ولی صحبتهای استاد هم حقیقتاً برای بنده هیچ نکتهی تازهای نداشت. در صحنهی
#انتخابات، همیشه
#ایدههای_حکمرانی مطرح شدهاند، میشوند و خواهند شد اما مهمتر است است که آن ایده چه باشد و با چه ادبیاتی به جامعه معرفی شود. مهم این است که چگونه
#پازل اصلی انتخابات در ایدههای حکمرانی و حوزهی
#مشکلات_اصلی مردم باقی بماند و حواشی جای اصول را نگیرند!
به نظرم باید فرض کنیم استاد ما، قدرت بلامنازع سیاسی صحنهی انتخابات باشند، آنوقت بفرمایند دقیقاً و گام به گام برای برونرفت جریان
#انقلابی از
#انسداد_سیاسی مصطلح در بیانات ایشان چه راه حل مشخصی دارند؟
بنده تا امروز، "فقط ردیف کردن اصطلاحات قلمبه سلمبهی مبهم" دیدم که در عرصهی
#عمل، با دغدغههای مردم قابل پیوند نبوده است یا بعضاً شعارهای مشترک با رقبای انتخاباتی جریان انقلابی مطرح میشود که در عمل، بازی را به پازل رادیکالهایی میکشاند که حرف جذاب و متفاوت دارند.
به نظرم در
#اندیشه و جامعهشناسی سیاسی، هنوز خیلی کار داریم و تلاشهای استاد امینی و اساتید بزرگوار دیگر، کافی نیست. شاید وقت
#جوانگرایی در این حوزه رسیده است که مستلزم کار تئوریک فراوان است و این میدان، به کسانی احتیاج دارد که بتوانند
#علم_نافع را از دل مبانی اسلامی استخراج کنند. شاید آرمانگرایانه است، اما باید پا را از ترجمهها فراتر بگذاریم...
#سعید_توانا_راد@SaeedTavanarad