در این ویدئو، وقتی که خبرنگار از #اتحاد_اقوام_ایرانی صحبت میکند و از نسلکشی ارمنیها توسط عثمانیها انتقاد میکند، #پزشکیان باخشونت با خبرنگار وطندوست برخورد میکند و جلسه را بههممیریزد. در آخر ويدئو، به صراحت میگوید که مسئولیتی در قبال #ملت_ایران نداره و هدفش تبریز است.
🕊🥀 بپا خیزید درون قلبها آتشفشان داریم بروی سینه از خورشید میهن ما نشان داریم به روی خصم این خاک اهورایی بسان رعد و برقیم تقاص بی امان داریم بپا خیزید
🕊🥀زمانهی سیاه سپری میشود ، روشنایی بر آستانه ایستاده است ، باران مینشیند ، آسمان صاف خواهد شد ، آرامش خواهد رسید و شوربختیها پایان میگیرد ... اما تا این همه در رسد ، چه رنجها که بر ما نخواد رفت ..!
╲\ ╭🕊``┓ ╭🕊``🕊``╯ ┗``╯ \╲ «گویند که نور است پس از ظلمت بسیار» «دلروشن و سبزیم که شب دیر نپاید»
رای بی رای👎👎👎👎👎👎👎 رای بی رای👎👎👎👎👎👎👎 رای بی رای👎👎👎👎👎👎👎 رای بی رای👎👎👎👎👎👎👎 رای بی رای👎👎👎👎👎👎👎
فقر ، چپاول ، زنجیر باطوم ، دستبند ، زنجیر استثمار ، حقوق های معوقه ، زنجیر این روزها زبان نیز پابند میخورد این روزها عروسکهای دختران نیز پابند میخوزند این روزها روهایای کودکان کار نیز پابند می خورند
این روزها این روزهای لعنتی پیرمردی را دیدم به عصایش پا بند زده بودند دختری را دیدم به چلیپای گیسوانش آویخته بودند و مادری در خاوران قاب عکس به زنجیر کشیده ی فرزندش را به گریه نشسته بود ما با زنجیر به دنیا می آییم با زنجیر پیر می شویم و با زنجیر می میری... نه ! بیایید داستان را از دوباره بنویسیم ما زنجیرهایمان را پاره می کنیم.
به يادتان مى آورم. تا روزيكه جسم ناچيز زنده باشد و قلم و شرافت در وجودمان نفس بكشد، از خاوران دهه شصت تا ماهشهر و شهريار آبان دهه نود را به يادتان خواهيم آورد.
براى ناهيد شيربيشه و تمامى مادران به داغ نشسته ى اين سرزمين، براى محسن محمد پور كه با لباس كارگرى و چشمان پاك به خون خفت، براى هزار و پانصد جسم نازنين كه وحشيانه به خورد خاك داديد، براى بوى سوخته ى نيزارها، براى ستبرى سينه هاى شريف برابر گلوله ها، آبان از حافظه ى خشم اين سرزمين با هزار آب زمزم و كوثر شسته نخواهد شد تا روزيكه براى تاوان اين خون ها و داغ هايى كه بر پيكرمان نشانديد در محضر عدل و قصاص؛ به زانو زدن برسيد.
كدام آبان..؟؟ چند قطره از آبان سرخ، پيشكش به يادها و حافظه هاى لجن بسته و جبّار و خونخوار كه فصل تازه اى در اين سرزمين گشود.
#آزادی #رعنا_منصور از آزادی حرف ميزنی وقتی صدای زن حرومه وقتی زن حبس حجابه ، ديگه آزادی كدومه ؟ يه عمره تو شعار ميدی كه حق به حقدار برسه وقتی كه پرواز واسه من تو محدوده ی قفسه حقی كه تو دنبالشی نمايشه يه تبعيضه حرف و رفتارات یه عمره بدجوری ضد و نقيضه هر كاری بخوای ميكنی هر جا بخوای بری ميری اونوقت موهای من و تو حبس کردی زیر روسری نه اينجوری نميمونه نه اينجوری نميمونه اين دنيای وارونه رو صدای من ميلرزونه نه اينجوری نميمونه به حقمون ما ميرسيم تا پای جون تا آخرش همصدا و همنفسيم