مقاله با عنوان:
🔷 مناقشات کاذب خرد و کلان
🔷(نقدی بر جرج ریتزر)
✍ #مصطفی_عبدی چکیده مقاله :
با وجود اینکه آثار بسیاری در زمینه نظریههای جامعهشناسی تألیف و ترجمه شده است، اما هنوز کتاب «
#نظریه_جامعه_شناسی_در_دوران_معاصر» تألیف
#جرج_ریتزر در نزد استادان و دانشجویان این رشته از جایگاه ویژهای برخوردار است. این مقاله با رویکردی انتقادی به مطالعه این اثر پرداخته و یکی از بنیانهای اصلی آن را به چالش کشیده است. این بنیان که تبدیل به ابزاری برای
#نقد_نظریه_های_جامعه_شناسی و کاربرد آن در ایران شده، همان
#تقسیم_بندی_نظریه_های_جامعه_شناسی به دو
#پارادایم_خرد_و_کلان است.
با کشف مفاهیم و اصول حاکم بر این گونهشناسی به سراغ نظریهپردازان خرد و کلان رفتیم تا خرد بودن و یا کلان بودن نظریه آنها را بررسی نمائیم. نتایج این بررسی حاکی از آن است که مفاهیم و بنیانهای نظریه موسوم به خرد را در نزد نظریهپردازان کلان و عکس آن را میتوان یافت. پس
#تقسیم_بندی_نظریه_ظریه_به_خرد_و_کلان از بنیان دچار تناقض بوده و نمیتواند ملاکی برای بررسی و نقد نظریهها باشد.
براساس
#نظریه_جامعه_شناسی_معرفت_ح.ا.تنهایی، خرد یا کلان بودن یک نظریه رذیلت یا فضیلت نیست، بلکه این ضرورت تاریخی و
#دیالکتیک بین نظریه و ساختارهای اجتماعی است که در برههای از تاریخ جامعهشناسی منجر به توجه جامعهشناسی به سطوح کلان واقعیت اجتماعی شده و در برههای دیگر جامعهشناسی را به سمت مسائل خرد کشانده است. در نتیجه جامعهشناسانی که نظریه آنها از نظر
#ریتزر ـ و جامعهشناسان ایرانی پیرو این تقسیمبندی ـ خرد قلمداد میشوند، بیشتر مطالعات خود را ـ همچون
#هومنزـ بر روی پدیدههای سطوح خرد انجام دادهاند، وبرعکس آن در خصوص پارادایم به اصطلاح کلانگرا صادق است. اما طبق تعریف
#بودن و
#بوریکو از پاردایم این به آن معنا نیست که نتایج حاصل از این سطح مطالعه را به نمیتوان سطح دیگر تعمیم داد. پس باید از جامعهشناسی خرد یا کلان سخن به میان آورد نه نظریه خرد یا کلان.
مفاهیم کلیدی: نظریهجامعهشناسی خرد، نظریهجامعهشناسی کلان،
#کنش،
#ساختار،
#عین،
#ذهن، جامعهشناسی خرد، جامعهشناسی کلان
متن کامل مقاله در فایل PDF
👇👇👇👇👇@Hormozgan_Sociology