🔴به مناسبت زادروز
#میرزا_حسن_رشدیه، ۸فروردین
(1267-1363هجری قمری)
@SOCIAL_SCIENCEعصر ناصرالدین شاه قاجار را "عصر بیداری و بیدادی"خوانده اند. زندگی
میرزا حسن رشدیه نمادی از این دو ویژگی در عهد ناصری است.
پنجم رمضان سال 1267(ه.ق)یعنی همان سالی که به ابتکار امیرکبیر،دارالفنون -نخستین نهاد رسمی آموزش- در پایتخت تاسیس شد؛ در محله چرنداب تبریز،ملا مهدی تبریزی صاحب فرزندی به نام "
حسن" شد که چند دهه بعد با تاسیس نخستین مدارس ابتدایی در ایران،کار بر جای مانده امیرکبیر را تکمیل کرد و صاحب القابی چون "پیر معارف" و "پدر مدرسه جدید" شد و "بدین سان،دگرگونی در سامانه آموزشی
ایران بر خلاف بیشتر جریان آموزش پایه ای در جهان،از دوره ابتدایی آغاز نشد" چرا که دانش آموزان دارالفنون در پایه دانشگاهی و دبیرستان پذیرفته می شدند.
"
میرزا حسن رشدیه" با تاسیس مدرسه، به امر آموزش در ایران عمق و وسعت بخشید.اگر دانش آموزان دارالفنون از میان طبقات فرادست جامعه بودند،کودکانی که پا به مدارس
رشدیه می گذاشتند،خاستگاه طبقاتی متنوعی داشتند.اگر تیغ اجل مهلت نداد تا امیرکبیر ثمره دارالفنون را به چشم ظاهر ببیند،اما "
میرزا حسن" با تحمل مصائب فراوان این فرصت را یافت تا حدودی از ثمرات کشت خویش را نظاره گر باشد.چندان که می گفت:"...شکر خدا که بالاخره توفیق یافتم و این در را بروی هموطنانم گشودم و هزار هزار شکر که روز به روز مزرعه را پر برکت تر و کشت خود را بهتر می بینم..."
منابع تاریخی از کودکی و نوجوانی "پیر معارف"
جزئیات زیادی منتشر نکرده اند.آنچه مسلم است،او نیز همچون بسیاری از کودکان هم عصر خویش، پای به مکتبخانه گذاشته و به مدد ذکاوتی که داشت،کلیددار و خلیفه مکتبخانه می شود و با مشاهده رنج و تعب هم سالانش در امر یادگیری و همچنین رویه سخت مکتبداران در تنبیه و تادیب شاگردان؛عهده دار آموزش روزانه کودکان پیش از آمدن مکتبدار می شود.
او در پانزده سالگی ملبس به لباس روحانیت شده و در بیست و دو سالگی عهده دار پیش نمازی یکی از مساجد تبریز می شود.
میرزا حسن اندکی بعد با تاثیرپذیری از جرایدی چون "حبل المتین"،
"اختر"و"ثریا" و با ارشاد پدر و مساعدت بزرگان، راهی بیروت می شود و پس از دوسال تحصیل در "دارالمعلمین" این شهر،قصد بازگشت به وطن می کند.وی در راه بازگشت از مدارس عثمانی دیدار میکند و نخستین مدرسه را در "ایروان" برای ایرانیان برپا میکند و بدین ترتیب شهره به نام
رشدیه می شود که در اصطلاح عثمانیان آن روزگار به مدرسه ابتدایی اطلاق می شد.
ناصرالدین شاه در بازگشت از سفر اروپایی از مدرسه
رشدیه در ایروان دیدار میکند و با گوش سپردن به توضیحات
رشدیه،با خواسته او مبنی بر تاسیس مدرسه در ایران موافقت میکند.
رشدیه همراه با کاروان شاه به سمت ایران حرکت میکند.سفری که آغازگر مصائب بی پایان او در راه تاسیس مدارس نو، محسوب می شود.
رشدیه با حمایت چهره هایی چون "شیخ هادی نجم آبادی"و"امین الدوله"و همچنین به مدد شخصیت نستوه و مستحکم خویش، به راه ناهموار خود ادامه میدهد."امین الدوله"-رجل سیاسی فرهنگ دوست و حامی
رشدیه-درباره او می گوید:"یکی از وجود های فوق العاده ای که در عمر خود دیده ام
رشدیه است.هدفی را که در نظر گرفته است،سعی میکند به آن برسد و از هیچ رادع و مانعی نمی ترسد...او دلباخته مدرسه است و جز مدرسه هیچ چیز به خیالش نمی گذرد..."
اما تحولی که
رشدیه در سپهر آموزشی ایران بوجود آورد،محدود به تاسیس مدرسه نبود.
چندانکه خود نیز می گفت:"خدمت بزرگ من تاسیس مدرسه در ایران نیست...خدمت ذی قیمت من ایجاد الفبای صوتی است که راه آموزش را سهل و آسان کرده است و نوآموزان بی گناه را از این کوره راه ها و عذاب ها خلاص کرده است"
دکتر اقبال قاسمی پویا در کتاب"مدارس جدید در دوره قاجاریه" در اینباره می نویسد:"از معلمی که به شیوه نو الفبای زبان فرانسه را تدریس می کرد،اصول تعلیم الفبا را فرا گرفت و پس از انطباق اصول با تدریس الفبای فارسی شیوه نویی اختراع کرد که بسیار مفید می نمود و راه را برای فرا گرفتن خواندن و نوشتن بی سوادان آسان و هموار کرد"
رشدیه "به جای یاد دادن اسم حروف و خواندن کلمه ها،بدان سان که در مکتبخانه ها مرسوم بود،در درجه نخست صدای آنها را به کودکان آموخت" و در نتیجه "دانش آموزان توانستند در سه یا چهار ماه بخوانند و بنویسند و این تحولی بود در تعلیم و تربیت که به دست
رشدیه انجام گرفت".
او با تعلیم ساختارمند حروف الفبا،امر آموزش در ایران را متحول کرد و با تاسیس مدارس،سواد آموزی را از حاشیه زندگی ایرانیان به متن زندگی آنان آورد.
علاوه بر این،تنظیم برنامه درسی،تالیف نخستین کتاب های درسی،تهیه نظامنامه مدارس،امتحان پایان سال تحصیلی،آموزش معلمان و توجه به درک مطلب کودکان و...از دیگر ابداعات و نوآوری های این "دلباخته مدرسه"در سپهر آموزش و پرورش ایران بود./شورای کتاب کودک-کانال آموزگاران
@SOCIAL_SCIENCE