چطور
#نئولیبرالیسم ما را فریب داد که به طور فردی به
#جنگ_تغییرات_اقلیمی برویم
🔴 #علیه_سرمایه_داری_سبز@SOCIAL_SCIENCE✍ #مارتین_لوکاسمحمدرضا جعفری
آیا شده به کسی پیشنهاد دهید که با پرتاب حوله خانهای آتشگرفته را خاموش کند؟ یا با مگسکش دستی به مصاف اسلحه برود؟ انبوه اندرزهایی که ما درمورد تغییر اقلیم میشنویم، اندرزهایی که بهندرت میتواند با طبیعت این بحران جور دربیاید، اینگونهاند.
همان زمانی که ما به سبزکردن زندگی شخصیمان مشغولیم ابرشرکتهای سوخت فسیلی تلاشهای ما را بیربط و بیاثر میکنند: با خرابیهای ناشی از انتشار گازهای گلخانهای از سال ١٩٨٨ به اینسو. تنها صد شرکت مسئول انتشار ٧١ درصد از گازهای گلخانهایاند، عددی خیرهکننده. شما به آن صفحه خورشیدی و این خودکار دوبارمصرف فکر میکنید، آنها به آتشکشیدن سیاره. آزادی عمل این ابرشرکتها در آلایندگی – و ترویج راهحلهای بیپایه در سبک زندگی – تصادفی نیست بلکه نتیجه جنگی است ایدئولوژیک که در ۴٠ سال گذشته برضد امکان کنش جمعی در جریان بوده است با موفقیتی ویرانگر، اما نه غیرقابل بازگشت.
پروژه سیاسی نولیبرالیسم که با تاچر و ریگان به اوج خود رسید دو هدف عمده را دنبال میکرد: اول برچیدن هرگونه مانع بر سر راه اِعمال قدرت فردی بیحدوحساب و غیرپاسخگو و دوم جازدن آن بهعنوان هرگونه اراده عمومی دموکراتیک. سیاستهای مشخص آن چون خصوصیسازی، مقرراتزدایی، کاهش مالیاتها و تبادلات آزاد تجاری کارکردی مشخص داشتهاند: آنها به ابرشرکتها این آزادی را دادهاند که سودهای کلان جمع کنند، جو زمین را به مثابه چاه تخلیه فاضلاب در نظر بگیرند، و ابزارهای دولت پای تواناییهای ما در طرح و برنامهریزی برای رفاه عمومی را قلم کنند.
بررسیها نشان میدهد مردمی که در چنین اوضاعواحوالی رشد کردهاند بیشتر فردمحور و مصرفگرا شدهاند. غرق در فرهنگی که به ما میگوید خود را چون یک مصرفکننده ببینیم نه یک شهروند، به خود متکی باشیم نه در پیوند با دیگران، جای شگفتی نیست که ما در مواجهه با موضوعی که به کل سیستم برمیگردد گروهگروه به تلاشهای فردی و بیتأثیر رو میآوریم. ما همگی فرزندان تاچریم...
🗞منبع: گاردین به نقل از روزنامه شرق
⭕️نسخه کامل یادداشت در سایت میدان:
https://meidaan.com/archive/40966👥علوم اجتماعی، مسائل روز
👥t.me/joinchat/B8dgVjzw2lSWh3ZSpj1VhQ