✍مسعود زمانی مقدم
مقاله «بررسی تطبیقی
#رابطه_رانتیریسم و
#الگوی_حکمرانی_خوب: مطالعه شش کشور ایران، کویت، آذربایجان، اندونزی، مالزی و ترکیه»
از سید وحید میره بیگی را خواندم و انصافا مقاله پرمایه و خوبی است و به دوستان هم پیشنهاد می کنم آن را بخوانند. البته من در این حوزه تخصصی ندارم ولی آنچه به نظر آمد این است که نمی توان عدم حکمرانی خوب را لزوماً به
رانتیریسم دولت ها به عنوان علت اصلی آن تقلیل داد. البته مسلماَ همان طور که در مقاله هم آمده است در عمل
#رانتیریسم چندان با
#اصول_دموکراتیک و
#فرهنگ_دموکراتیک تطابق ندارد. باری، خود
#حکومت_خوب هم جای سوال دارد؟ به نظرم، نمی توان حکومت خوب را عمدتاً به شاخص های اقتصادی و توسعه ای تقلیل داد. حکومت خوب با توجه به شرایط جامعه معنا پیدا می کند و شاید شاخص سازی کلی برای آن نوعی ارزش گذاری غربی باشد. البته این هم جای بحث دارد. از طرف دیگر، به نظرم مقایسه این کشورها با هم جالب است اما هر جامعه ای شرایط خاص خویش را دارد و نمی توان یک الگوی نظری جهانشمول را برای توضیح آن به کار برد. شرایط بین المللی، جغرافیایی، جمعیتی، فرهنگی و قومی و مذهبی و نحوه برخورد دولت و جامعه به لحاظ تاریخی با مدرنیته نقش مهمی در کنترل جامعه از سوی دولت دارند. مثلا ثبات و عدم خشونت، و حاکمیت قانون و کنترل فساد در کویت با اینکه دولتی رانتیر است تا حدی به دلیل جمعیت کم آن، در حاشیه بودن در مناقشات بین المللی، تجانس فرهنگی و داشتن ثروت طبیعی است. این مسائل موجب می شود که در برخی از شاخص های حکومت خوب از ایران بهتر باشد. یا مثلا ترکیه با اینکه کمتر رانتیر است به دلیل شکاف های قومی و سیاسی در شاخص ثبات و عدم خشونت چندان موفق نبوده است. به هر حال به نظرم،
رانتیریسم باید به گونه ای محلی و با شرایط تاریخی و فرهنگی جامعه مطرح شود.
@masoudzamanimoghadam👥کانال علوم اجتماعی
👥Telegram.me/Social_Science