@SocialSciences1⭕️دیررسیدهها نمیتوانند فقط به «
#دست_نامرئی» تکیه کنند
⭕️گزارش
#مرکز_پژوهش_های_مجلس پیرامون
#توسعه_صنعتی🔶برخلاف تصور متعارف از همگرایی نرخهای رشد کشورها، نگاهی به اختلاف درآمد سرانه کشورها در دو قرن گذشته نشان میدهد شکافی روزافزون در زمینه رفاه جهانی در حال وقوع است.
🚦«صنعتیشدن» وجه ممیزه این تحول قدرت تولیدی محسوب شده و اقتصادهای دارای درآمد سرانه بسیار بالا، همگی «اقتصادهای صنعتی» هستند، ازهمینرو ارتقای «توان تولید ملی» یکی از ابعاد مهم توسعه محسوب می شود.
🚦غلبه بر شکاف جهانی امری نیست که قابل واگذاری به بازار باشد، نواقصی که در بازار وجود دارد، بهویژه در زمینه هماهنگیهای بینبخشی و بیندورهای، نواقص اطلاعاتی، وسعتنداشتن بازار، فقدان زیرساختها و... نشان میدهد کشورهای متأخر توسعه (یا به اصطلاح دیررسیدهها) برای رسیدن به کشورهای توسعهیافته، با چه مسیر دشواری روبهرو هستند.
♦️سه رویکرد در زمینه ایفای نقش دولت برای توسعه قابل شناسایی است:
1⃣ دولت حداقل: ارائه زیرساخت ها
2⃣ دولت حامی بازار: ارائه کالاهای عمومی که برای کارکرد بازار ضروری است
3⃣دولت توسعهگرا:: ایجاد صنایع تولیدی کالاهای اولیه برای صنایع دیگر. از آن رو که فرصت های بازار، فرصت های کسب سود در کوتاه مدت هستند و این رویکرد بلند مدت است دولت باید به ایفای نقش در فرآیند توسعه بپردازد.
⬅️بنابراین بهویژه در دیدگاه سوم دیررسیدهها نمیتوانند فقط به «
دست نامرئی» بازار برای دستیابی به توسعه تکیه کنند. آنها نیازمند بهرهگیری از «
دست مرئی» دولت در کنار بازار و اتخاذ رویکرد دولت مکمل بازار هستند.
🚦دولتها نیز مانند بازار با نواقصی روبهرو هستند و این امر بهویژه در کشورهای درحالتوسعه مصداق بیشتری دارد، ازهمینرو دولتها باید بهجای اهداف همهجانبه و بلندپروازانه، اهدافی محدود و مشخص را در جهت تحول صنعتی دنبال کنند.
📌اما تجربه برنامههای توسعه پس از انقلاب نشان میدهد با وجود منابع کلانی که دولت صرف تهیه زیرساختها و ایجاد صنایع پایه و نیز برخی صنایع سرمایهبر داشته و با وجود تسهیلات و تخفیفات متعددی که به صنایع گوناگون اعطا شده است، در این بازه ٢٥ساله قابلیت تولید فناورانه و محصولات دارای ارزش افزوده بالا افزایش نیافته و برعکس بخش صنعت کشور بهنوعی در زمینه خامفروشی و صادرات محصولات خام تخصص یافته است.
🔨 مسائلی مانند «غفلت از عوامل نهادی تثبیتکننده وضع موجود»، «تنگناهای برآمده از ضعف دانش و شیوه برنامهریزی»، «گستردگی حوزههای جهتدهی برنامه»، «غفلت از آیندهپژوهی بهعنوان یک مبنای مهم برنامهریزی»، «ضعف در طراحی مکانیسم اجرا و نظارت»، «تعییننکردن استراتژی توسعه صنعتی در برنامهها» و «ناهماهنگی سیاستهای صنعتی»، «گرایش به حمایتگری بدون گزینش و بدون هدفهای مشخص در دوره مشخص» و «برخورد دوگانه با تسهیلات ترجیحی» موجب
دستنیافتن به نتایج مورد انتظار از برنامههای توسعه بوده است.
🔨 برنامه اول توسعه بیشتر بر «حمایت از صنایع سنگین»، برنامه دوم بر «حمایت مبتنی بر مزیت نسبی»، برنامه سوم توسعه بر «حمایت مالی از صنایع کوچک اشتغالزا»، برنامه چهارم توسعه بر «حمایت از مزیتهای نسبی و رقابتی» و برنامه پنجم توسعه بر «حمایت از صنایع پتروشیمی، فلزات اساسی و محصولات معدنی غیرفلزی» تأکید کرده است.
🚦درمجموع تحول صنعتی برای دستیابی به توسعه و کاهش شکاف جهانی امری ضروری بوده و این مهم جز با طراحی استراتژی توسعه صنعتی مناسب به
دست نخواهد آمد.
🔹منبع: روزنامه شرق
👥کانال علوم اجتماعی
👥https://telegram.me/joinchat/B8dgVjzw2lSWh3ZSpj1VhQ