#استالین@Social_Science✍فرهاد قنبری
استالین ناگهان چشمان خود را گشود و به اطرافیان نگاهی انداخت. سپس دست چپ خود بالا برد. کسی نمی داند که او با این کار می خواست به بالا اشاره کند یا کسی را تهدید کند؟ درست چند لحظه ی بعد، رهبر اتحاد جماهیر شوروی چشم از جهان فروبست.
این روایت دختر
استالین از مرگ پدر است .بی هیچ احساس فرزندی. بی هیچ غم و دلشکستگی در روایت مرگ پدر،گویی انگار او هم یکی از بازیگران دستگاه رعب و وحشت
استالین است که هر لحظه امکان محکوم و مغضوب شدن خود را انتظار می کشیده است. او لحظه جان دادن پدر و بلند کردن ناخوداگاه دست اش را نشانه ای برای تهدید و متهم کردن تعبیر می کند .او می توانست بنویسد پدر دست چپ خود را بالا برد و شاید می خواست برای آخرین بار مرا ،تنها دخترش را به آغوش بکشد یا مثلا می خواست دست اش را بگیرم و دست در دست من چشم از جهان فرو ببندد. ولی او اصلا روایت عاطفی ارائه نمی کند. (گو اینکه اگر این را هم انجام می داد و ما امروز آن را می شنیدیم برایمان به شدت مضحک جلوه گر می شد) مگر می شود
استالین بخواهد کسی را به آغوش بکشد؟مگر می شود
استالین هم دوست داشته باشد کسی دستان اش را بگیرد ؟
آری
استالین باید اینگونه بمیرد. او در لحظه آخر با بلند کردن انگشت اش متهم را نشان می دهد، او دنبال متهم مرگ اش می گردد، اما مرگ اجازه نمی دهد نمایش داداگاه متهم را به جا آورد. گویی این لحظه جان کندن این لحظه بلند کردن دست، آخرین داداگاه تصفیه های استالینی است که تمام دستگاه و این نمایش خونبار را کات می دهد.
آری حالا صحنه را برچینید، سکانس تمام شد،
استالین مرد