#نظریه_انقلاب:
#لوگوسنتریسم و
#اتوپیا@Social_Scienceناصر فکوهی
پرسش اساسی که در اینجا تلاش می کنیم بدان پاسخ دهیم این است: چرا انقلاب ها، بازنمود اراده ای اتوپیایی ( از eu به معنای «خوب» و topos به معنای « جای» ) هستند ولی عملا و تقریبا همیشه دستکم در امواج نخست خود به موقعیت های دیستوپیایی(از dys به معنای «بد» و topos به معنای «جای» ) می رسند. در این رابطه، نسبت میان «امید یا انتظار انقلابی» با «تحقق شعارهای انقلابی » چیست؟ آیا انقلاب حرکتی است قابل چشم پوشی؟ آیا اصولا قدرت و خشونت انقلاب است که هدف ها و آرمان های انقلابی را به نتیجه می رساند و یا آن را باید صرفا باید نوعی «آسیب» در مسیر این تحقق به شمار آورد؟
برای پاسخ به این پرسش ها، چند مفهوم را بررسی می کنیم و به چند
نظریه پرداز استناد می کنیم که بیشتر آنها را تعمدا در خارج از حوزه متعارف جامعه شناسی و فلسفه اجتماعی انقلاب یعنی کسانی چون برینتون، هانتیتگتون، و حتی آرنت، پوپر و ... انتخاب کرده ایم تا چشم ندازهای جدیدی به این بحث داده شود. این نظرات به عقیده ما برای درک
نظریه عمومی انقلاب و درک سازوکارهای پیچیده آن ضرروی می آیند.
ابتدا به مفهوم قدرت در نزد فوکو می پردازیم که عمدتا در آثار او «مراقبت و تنبیه» و «اراده به دانستن» عرضه شده اند. فوکو بر مفهوم زیست- قدرت به عنوان پدیده ای مدرن تاکید می کند: توانایی به استفاده از موقعیت حیات و کنترل و هدایت و تغییر آن برای بازتولید قدرت که خود فرایندی تقلیل دهنده است زیرا باید اشکال غیر متعارف زیست را حاشیه ای کند و همگنی شکلی و محتوایی را در ارگانیسم های اجتماعی به قاعده تبدیل نماید...
★متن کامل در انسان شناسی و فرهنگ
http://anthropology.ir/article/16742👥کانال علوم اجتماعی
👥https://telegram.me/joinchat/B8dgVjzw2lSWh3ZSpj1VhQ