سوسیالیسم کارگران

#کانون_نویسندگان_ایران
Канал
Новости и СМИ
Политика
Образование
Юмор и развлечения
Персидский
Логотип телеграм канала سوسیالیسم کارگران
@SKaregariПродвигать
739
подписчиков
32,8 тыс.
фото
21 тыс.
видео
8,59 тыс.
ссылок
سوسیالیسم کارگری خبرها و گزارش های کارگری،تصویرها و کلیپ و مطالب و نظرات و پیشنهاد های خود را از این طریق برایمان ارسال کنید @AmAe123
«نمای آزاد» عنوان برنامه‌های تصویری #کانون_نویسندگان_ایران است.

در دومین قسمت «نمای آزاد» چند تن از شاعران، نویسندگان و مترجمان حاضر در مراسم گرامی‌داشت پنجاه و ششمین سالگرد تأسیس کانون نویسندگان ایران نظرشان را پیرامون «روز کانون» بیان کرده‌اند.


در این نشانی می‌توانید ببینید:

https://youtu.be/Nxuq0c4jzek?si=zfWfR4FCyb_nNg-j
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
فیلمی فوق العاده و تاریخی از نویسندگان و منتشر کنندگان متن ۱۳۴ نفر (نویسنده) ‎#کانون_نویسندگان_ایران و صحبت در مورد این متن و تبعات انتشار آن.
اعضا حاضر در ویدئو:
رضا براهنی،محمد مختاری،محمد جعفر پوینده هوشنگ گلشیری، فرج سرکوهی، جواد مجابی، محمد علی سپانلو، محمد خلیلی و علیرضا جباری
محل برگزاری جلسه منزل جواد مجابی.
بخشی از فیلم در احوال این نیمه روشن، بر اساس مصاحبه های فرج سرکوهی با هوشنگ گلشیری


#زنده_باد_انقلاب
#زن_زندگی_آزادی
#پیش_بسوی_اتحاد_جنبش_ها_حول_نان_کار_آزادی
#کارگر_زندانی_زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#نان_کار_آزادی_حکومت_کارگری


@Skaregari
در نخستین سالگرد ستم‌کشته‌ی راه آزادی بکتاش آبتین یاد او را گرامی می‌داریم

#بکتاش_آبتین از اعماق برآمد، با اعماق زیست، هرگز به اعماق پشت نکرد و سرانجام به اعماق پیوست. خود را یکی از میان توده‌ی مردم می‌دانست و تا واپسین دَم حیات به مردم کوچه و خیابان، نه برگزیدگان قدرت و ثروت، وفادار ماند. با همه‌ی تنگناها، شاد و جوان زیست و جوان رفت، چنانکه آرزوی او بود. هم از آغاز آشکار بود که سرِ سالم به گور نخواهد برد که دلیر بود و سر برخط هیچ قدرتی نمی‌نهاد. هرکجا ستمی می‌رفت، هرکجا حقی پایمال می‌شد، هرکجا قدرت حاکم با همه سطوت و صولت خود هنرنمایی می‌کرد او در گرانیگاه حادثه حضوری قاطع داشت. صدها کیلومتر از تهران دور بود، اما نیروی سرکوبگر در سالگرد قتل تبهکارانه‌ی محمد مختاری و محمدجعفر پوینده در بیسیم‌های خود با نگرانی مخابره می‌کرد که «بکتاش دیده شده! بکتاش آبتین را خودم دیدم! بکتاش هم هست...» تب‌لرزه‌ی هول در دل ستمکاران می‌انداخت. با ستم سرِ سازگاری نداشت. چون از دست او به جان آمدند، با حکمی ظالمانه در «دیوان بلخ» به «جرم» فعالیت در کانون نویسندگان ایران، دفاع بی‌چون و چرا از منشور آزادی‌خواهی آن به زندانش افکندند. در زندان بیکار ننشست که جانی پویا و پرتکاپو داشت: هرگاه زندانی بی‌پناهی را به باد کتک می‌گرفتند نخستین کسی بود که در برابر زندانبانان سینه سپر می‌کرد، هرگاه زندانی سیاسی معترضی را محض انتقام‌گیری تبعید می‌کردند نخستین کسی بود که صلای اعتصاب غذا سرمی‌داد، هرگاه زندانی بیماری را درمان نمی‌کردند صدای اعتراض بکتاش بلند بود و سرانجام چون از دست او به ستوه آمدند، در عین استیصال، فرصت را مغتنم شمردند و در بحبوحه‌ی بُکش بُکشِ همه‌گیری بیماری «کرونا»، با قصد قبلی، در درمان او اهمال کردند، به درخواست‌های مکرّر او و هم‌بندی‌ها اعتنایی نکردند و گذاشتند تا آن جان پاک، آن شاد، آن جوان، آن گردن‌فراز و دلباخته‌ی آزادی و انسان و هرچه انسانی است، قطره قطره بکاهد و در سکوت رخت از جهان بربندد.
اما بکتاش آبتین زنده است، هر کجا ستمی بر انسانی برود، بکتاش آنجاست، هر کجا آزادی و آزادی بیان کسی پایمال قدرت حاکم شود، بکتاش آنجاست، هر کجا برای شکم گرسنه‌ی مردم جنبشی به راه بیفتد، او آنجاست، هر کجا پلیس و نیروی سرکوب بخواهد کسی را با چماق نقش زمین کند، او آنجاست. بکتاش آبتین نمرده است.
در نخستین سالگرد قتل بکتاش آبتین ضمن گرامیداشت یاد این عضو سربلند، بار دیگر بر خواست مبرم آزادی بیان بی هیچ حصر و استثنا برای همگان پا می‌فشاریم.

#کانون_نویسندگان_ایران
۱۵ دی ۱۴۰۱

https://telegra.ph/%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%87-01-05-3
خانواده‌ی بکتاش آبتین با انتشار اطلاعیه‌ای اعلام کرد یکشنبه، ۱۸ دی ماه به مناسبت سالروز جان باختن آبتین مراسمی بر مزار او برگزار خواهد کرد.
#کانون نویسندگان ایران نیز در این مراسم در کنار خانواده‌ی #بکتاش آبتین حضور خواهد یافت و یاد او را گرامی می‌دارد.
متن اطلاعیه‌ی خانواده‌ی بکتاش آبتین:

«و آزادی
جنون شیرینی بود
که هر روز
از ما قربانی تازه‌ای می‌گرفت...
بدینوسیله به اطلاع می‌رساند مراسم یادبود نخستین سالگرد وداعِ جاودان یاد، بکتاش آبتین در ساعت ۱۵ روز یک شنبه ۱۸ دی ماه سال ۱۴۰۱ بر مزار پاکش واقع در امامزاده عبدالله شهرری برگزار می‌گردد.
حضور خویشان، بستگان، دوستان و دوستداران ایشان، موجب تسلی خاطر خانواده سوگوار خواهد بود.
خانواده بکتاش آبتین»
منبع: صفحه تلگرامی کانون نویسندگان


#زنده_باد_انقلاب
#زن_زندگی_آزادی
#پیش_بسوی_اتحاد_جنبش_ها_حول_نان_کار_آزادی
#پیش_بسوی_اعتصابات_سراسری
#کارگر_زندانی_زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#نان_کار_آزادی_حکومت_کارگری

@Skaregari
خبر
علیرضا آدینه، شاعر و عضو کانون نویسندگان ایران بازداشت شد

#علیرضا_آدینه ، شاعر و عضو پیشین هیئت دبیران #کانون_نویسندگان_ایران صبح امروز ۹ آذرماه بازداشت شد.
ماموران امنیتی حکومت حوالی ساعت ۸ صبح به خانه‌ی آدینه هجوم برده‌اند و پس از تفتیش خانه، موبایل و لپ‌تاپ او را ضبط کرده‌اند.
علیرضا آدینه در تاریخ یکم مهرماه نیز برای بازجویی به یکی از ساختمان‌های وزارت اطلاعات احضار شده و مورد تهدید قرار گرفته بود.
از نهاد بازداشت‌کننده و محل نگهداری او تا کنون اطلاعی در دست نیست.
.
.
خبر

ادامه‌ی سرکوب نویسندگان، شاعران و مترجمان

بیش از ۴۰ روز از قتل مهسا (ژینا) امینی و آغاز جنبش آزادی‌خواهی مردم ایران می‌گذرد. در این مدت زنان و مردم ایران دوشادوش هم ایستاده‌اند و هر لحظه بر دامنه‌ی این جنبش آزادی‌خواهانه افزوده‌اند. حاکمیت نیز از نخستین روز این جنبش، دست‌به‌کار سرکوب و کشتار شده است و در این میان سرکوب نویسندگان، شاعران و مترجمان نیز بی‌وقفه ادامه داشته است.
محمود طراوت‌روی، شاعر و وکیل دادگستری روز سه‌شنبه ۱۰ آبان‌ماه هنگام پیگیری وضعیت بازداشت‌شدگان در دادسرای شیراز بازداشت شد.
از بازداشت‌شدگان پیشین کماکان آتفه چهارمحالیان، شاعر و عضو #کانون_نویسندگان_ایران، نوید سید‌علی‌اکبر، نویسنده‌ و مترجم، سعید هلیچی، شاعر و مترجم، کرم‌الله سلیمانی، نویسنده، نمایش‌نامه‌نویس و کارگردان تئاتر، امیرحسین بریمانی، نویسنده و روزنامه‌نگار، ماندانا صادقی، شاعر و روزنامه‌نگار، رضا محمدی، شاعر و نویسنده، بهروز یاسمی، شاعر و منتقد ادبی، امیرحسین آتش، شاعر، بهناز امانی، نویسنده و مترجم، آرش رمضانی، نویسنده، علیرضا ایزدی، نویسنده و کارگردان تئاتر، یوسف گرامی‌پور، شاعر و فعال کارگری، در زندان به سر می‌برند و شیلان کردستانی، مترجم اخیرا به قید وثیقه آزاد شده است.
همچنین بر اساس اخبار منتشر شده نصیبه نامی، شاعر، که روز ۲۸ مهر در گچساران بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده بود، در مدت بازداشت شکنجه شده و با وضعیت وخیم جسمی به زندان یاسوج منتقل شده است.
مژگان کاوسی، مترجم و‌ زندانی سیاسی سابق نیز پس از ۳۵ روز بازداشت در سلول انفرادی بازداشتگاهی در نوشهر، به زندان تنکابن منتقل شده است.
ایرج زبر‌دست، شاعر، نیز در صفحه‌ی شخصی خود از هجوم ماموران امنیتی به خانه‌اش در شیراز، تفتیش خانه و بازجویی از او و همسرش، فرناز جعفرزادگان، شاعر، خبر داد.
پیش از بازداشت‌های اخیر، نویسندگان، شاعران و مترجمان دیگری نیز در زندان‌های حاکمیت محبوس بودند که رضا خندان (مهابادی)، نویسنده، پژوهشگر و عضو کانون نویسندگان ایران، آرش گنجی، مترجم و عضو کانون نویسندگان ایران، کیوان مهتدی، نویسنده، مترجم و عضو کانون نویسندگان ایران، سعید مدنی نویسنده و پژوهشگر، خسرو صادقی بروجنی، نویسنده و روزنامه‌نگار و مهوش ثابت، شاعر و آموزگار از آن جمله‌اند.




https://telegra.ph/%D8%AE%D8%A8%D8%B1-11-03-4
خبر
ترجمه‌‌های بیانیه‌ی کانون نویسندگان ایران در اعلام همبستگی با جنبش آزادی‌خواهی مردم ایران

#کانون_نویسندگان_ایران اول مهرماه ۱۴۰۱ بیانیه‌ای در اعلام همبستگی با جنبش آزادی‌خواهی مردم ایران منتشر کرد. اکنون به مدد یاران و همراهان کانون نویسندگان ایران، این بیانیه به زبان‌های کردی، ترکی، عربی، انگلیسی، اسپانیایی، فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی و روسی ترجمه شده است.



https://www.docdroid.net/CopFmF0/translations-of-the-iwa-statement-pdf
خبر
بازداشت کیوان مهتدی و آنیشا اسدالهی

بعد از ظهر دوشنبه ۱۹ اردیبهشت‌، مأموران امنیتی با هجوم به خانه‌ی کیوان مهتدی، نویسنده، مترجم و عضو #کانون_نویسندگان_ایران و آنیشا اسدالهی، مترجم، آ‌ن‌ها را بازداشت کردند.
#کیوان_مهتدی دقایقی پیش از این هجوم در یک استوری اینستاگرامی فیلم کوتاهی از لحظه‌ی حضور مأموران امنیتی در نزدیکی خانه منتشر کرد.
مهتدی و اسدالهی که از حامیان حقوق کارگران هستند پیش از این نیز سابقه‌ی بازداشت داشته‌اند. کیوان مهتدی در جریان اعتراض‌های سال ۹۷ کارکنان سندیکای اتوبوسرانی برای مدت کوتاهی بازداشت شد. #آنیشا_اسدالهی نیز در تجمع روز جهانی کارگر در سال ۹۸ بازداشت و با قید وثیقه آزاد شد.
تا کنون اطلاعی از نهاد بازداشت‌کننده، محل بازداشت و اتهام‌های مهتدی و اسدالهی در دست نیست. بدیهی است مسئولیت هر گزندی به سلامت آن‌ها متوجه نهادهای امنیتی حکومت و قوه‌ی قضاییه خواهد بود.
خبر فوری
🔻
تشدید وخامت حال زندانیان سیاسی اعتصابی

در پی تداوم اعتصاب غذای خشک ۶ نفر از زندانیان سیاسی بند ۸ زندان اوین، در اعتراض به قتل عامدانه‌ی بکتاش آبتین و شرایط اسفناک زندان‌های جمهوری اسلامی، حال دو نفر از آن‌ها رو به وخامت گذاشته‌است و ساعاتی پیش از زندان به بیمارستان منتقل شده‌اند. وضعیت جسمانی دیگر اعتصاب‌کنندگان نیز بسیار وخیم و بحرانی گزارش شده‌است.
#کانون_نویسندگان_ایران سخت نگران وضعیت جان و سلامت اعتصاب‌کنندگان است و مصرانه از آن‌ها می‌خواهد به اعتصاب غذای خود پایان دهند.
اطلاعیه

حکومت آزادی‌ستیزان، گُردی از دلاوران آزادی‌خواه ‌را از ما گرفت:
بکتاش آبتین درگذشت.

بکتاش آبتین (۱۴۰۰- ۱۳۵۳)، شاعر، فیلمساز و عضو پایدار و برجسته‌ی کانون نویسندگان ایران که جان شیرین خود را فدای آزادی کرد، از میان ما رفت.
#کانون_نویسندگان_ایران ضمن تسلیت به خانواده‌ی آبتین، یاران او در کانون نویسندگان ایران، جامعه‌‌ی مستقل فرهنگی کشور و همه‌ی مردم آزادیخواه، ظرف ساعات آتی، بیانیه‌ای به این مناسبت منتشر خواهد کرد و افکار عمومی را در جریان جزئیات ستمی که بر بکتاش آبتین رفت قرار خواهد داد.
#بکتاش_آبتین زنده است چون روح آزادی‌خواهی و ستیز با پلشتیِ استبداد و ستم زنده است.

کانون نویسندگان ایران
۱۸ دی ۱۴۰۰
یاد
از رفتگان کانون؛ #احمد_میرعلائی

ساعت ۸ صبح روز سه‌شنبه دوم آبان ۱۳۷۴، احمد میرعلائی برای رفتن به کتاب‌فروشی‌اش از خانه خارج ‌شد اما هرگز به مقصد نرسید. پیکر بی‌جان او را حوالی ساعت ۱۰ شب در یکی از پس‌کوچه‌های اصفهان و تکیه داده‌شده به دیوار پیدا کردند. مزدوران تباهی او را با تزریق بیش از حد انسولین به قتل رسانده بودند. او از نخستین کسانی بود که در جریان قتل‌های سیاسی زنجیره‌ای کشته شد.
احمد میرعلائی، مترجمی پرکار، نویسنده‌ای مستقل و متعهد، روزنامه‌نگار، ناشر، مدرس دانشگاه و عضو #کانون_نویسندگان_ایران بود. برای نخستین بار آثار بورخس، میلان کوندرا، اکتاویو پاز، گراهام گرین، ویلیام گولدینگ و گاوین بنتاک را به فارسی برگرداند و ترجمه‌ی کتاب‌های «سنگ آفتاب» و «ایکور» را می‌توان از بهترین آثارش در زمینه‌ی ترجمه‌ی شعر به شمار آورد.
با یاد او بخشی از ترجمه‌ی کتاب «سنگ آفتاب»، سروده‌ی اکتاویو پاز را می‌خوانیم:

«دروازۀ هستی، بیدارم کن و طلوع کن،
بگذار من چهرۀ این روز را ببینم،
بگذار من چهرۀ این شب را ببینم،
همه چیز دگرگون می‌شود و مرتبط می‌شود
معبر خون پل، ضربان قلب،
مرا به آن سوی شب ببر
آنجا که من تو هستم آنجا که ما یکدیگریم،
به خطه‌ای که تمام ضمایر به هم زنجیر شده‌اند:
دروازه‌ی هستی، هستی‌ات را بگشا، بیدار شو،
روی چهره‌ات کار کن، تا شاید تو هم باشی،
روی اجزای چهره‌ات کار کن، چهره‌ات را بالا بگیر
تا به چهرۀ من که به چهره‌ات خیره شده است خیره شوی،
تا اینکه به زندگی تا سرحد مرگ خیره شوی،
چهرۀ دریا، نان، خارا و چشمه،
سرچشمه‌ای که چهره‌های ما در چهره‌ای بی‌نام
فانی می‌شود، هستی بی‌چهره،
حضور وصف‌ناپذیر در میان حضورها...

می‌خواهم ادامه بدهم و پیشتر بروم، اما نمی‌توانم:
لحظه در لحظه‌ای دیگر و دیگر می‌جهد،
من خواب‌های سنگی را که خواب نمی‌بیند دیدم
و چون سنگ‌ها در انتهای سال خونم را شنیدم
که رشته‌هایش نغمه‌خوان می‌رفت، دریا با وعدۀ نور آواز می‌خواند،
دیوارها یک به یک ره باز می‌کردند،
همۀ درها شکسته می‌شد
و خورشید در میان پیشانی‌ام منفجر می‌شد،
و پلک‌های فروبسته‌ام را می‌گشود،
قنداقۀ هستی‌ام را می‌درید،
مرا از خویشتن می‌رهاند
و مرا از خواب حیوانی قرن‌های سنگ بیرون می‌کشید
و جادوی آینه‌هایش رستاخیر می‌کردند
بیدی از بلور، سپیداری از آب،
فواره‌ای بلند که باد کمانی‌اش می‌کند،
درختی رقصان اما ریشه در اعماق،
بستر رودی که می‌پیچد، پیش می‌رود،
روی خویش خم می‌شود، دور می‌زند
و همیشه در راه است:»

https://scontent-iad3-1.xx.fbcdn.net/v/t39.30808-6/fr/cp0/e15/q65/247450182_444101477074870_6967169989157215172_n.jpg?_nc_cat=109&ccb=1-5&_nc_sid=110474&efg=eyJpIjoidCJ9&_nc_ohc=Yrp0gnsZkg4AX8KC3zg&_nc_ht=scontent-iad3-1.xx&oh=f0aca38092b05823fd9ccb7185940ee9&oe=6179D875