#ادبیات_جهان 📕امیل زولا و رُمان ضدسرمایه
امیل زولا سلسله رمانی بیست جلدی با عنوان «روگن- ماکار» دارد که در سال ۱۸۹۳ پس از بیستوپنج سال کارکردن آن را به پایان رساند. «
پول و زندگی» هجدهمین رمان این مجموعه و از کتابهای مهم آن است. زولا در این اثر به توصیف محافل سفتهبازان، سوداگران و بورسبازان پاریس پرداخته است. قهرمان داستان، آریستید ساکار، سوداگر و بنده
پول است و همه چیز برایش در
پول خلاصه میشود. ساکار ورشکسته است و در این شرایط در پی تأسیس بانکی است که بعدتر انیورسال نام میگیرد و قرار است پشتوانه مالی برای استثمار گسترده خاورمیانه فراهم کند.
اکبر معصومبیگی که این رُمان را به فارسی ترجمه کرده در بخشی از مقدمهاش با اشاره به این موضوع نوشته: «محور اصلی نگاه زولا در این اثر نقش ویرانگر، هولآور و بیگانهکننده
پول در روابط انسانی در سرمایهداری معاصر است. بسیاری کسان از دژوآی دربانِ روزنامه گرفته تا ژانتروی ادیب و استاد پیشین دانشگاه و نجیبزادگانی مانند اعضای خاندان مفخم بوویلیه، بارونس ساندورف، مارکی دوبوئن و نیز مقاماتی مانند اوره وکیل مجلس به تبی یگانه گرفتار میآیند: تب
پول و کسب سود بیشتر. ساکار از این تب و جنون همگانی سود میجوید، زمینه را برای ارضای جاهطلبیهای خود هموار میبیند و به همه آنان اطمینان میدهد که میل به ثروتاندوزی و کسب سود یگانه انگیزه راستین ادامه زندگی است.»
ساکار در آغاز در پیشبرد ایدهاش برای تأسیس بانک با موفقیتهایی روبهرو میشود؛ اما پس از مدتی مسائلی پیش میآید که روند ماجرا را به گونهای دیگر پیش میبرد.امیل زولا این رمان را به واسطه ضرورت دورانش و در مواجهه با نظام سرمایهداری نوشت و در روایت رمانش با نگاهی تیزبینانه به مسائل معاصر عصرش پرداخت.
زولا در این رُمان که ماجراهای آن در جهان پرآشوب بورس پاریس میگذرد، بیش از هر چیز به نقش
پول در جهان سرمایهداری و سلطه آن بر روابط و مناسبات انسانی توجه کرده است. او برای نوشتن «
پول و زندگی» آثاری از مارکس را بازخوانی کرده بود و در روایت اثرش برخی از نظرات مارکس مثل نظریه ارزش و نظریه ازخودبیگانگی دیده میشوند. زولا به میانجی تصویرکردن بورس پاریس در قرن نوزدهم، نگاهی به آینده سرمایهداری هم داشته و از این نظر این رمان هنوز هم امروزی به نظر میرسد. او با نشاندادن روابط پولی و مالی در نظام سرمایهداری تجسمی عینی به
پول بخشیده و نشان داده که
پول چطور بر سرنوشت انسانها حاکم میشود و «زندگی بردهوار» پدید میآورد. در بخشی از رمان، زولا توصیفی درخشان از ساختمان بورس به دست داده و در آنجا آدمها را به شکل حیوانهایی انساننما به تصویر کشیده که انگار مانند مورچههایی بیاختیار در پلههای ساختمان بورس در هم میلولند: «ساکار درواقع هرگز بورس را از چنین منظر غریبی، از چشمانداز هوایی، با چهار شیروانی شیبدار و رویینِ بام آن که گسترشی فوقالعاده یافته بود و با جنگلی از لولهها و تنبوشهها سیخسیخ شده بودند، ندیده بود. میلهای برقگیر مانند نیزههای کوهپیکری که آسمان را تهدید کنند، راست برخاسته بودند. و خود عمارت جز مکعبی از سنگ نبود که با ستونهایی در فواصل معین رگهدار شده بود، مکعبی برهنه و زشت با تهرنگ خاکستری چرکین که پرچمی ژنده و پاره بر بالای آن در اهتزاز بود؛ اما بیش از هرچیز دیگر پلهها و ستونبندها او را به تعجب انداخت: پلههایی پوشیده از مورچههای سیاه، ازدحامی از مورچههای درحال غلیان، همه نگران و بیتاب، در حالتی از جنبش و هیاهوی شگفتآور که از چنین ارتفاعی نمیشد از آن سر درآورد و احساسی از ترحم برمیانگیخت». ساکار با خود فکر میکند که این توده انسانی چقدر کوچک به نظر میرسند و انگار همه آنها را میتوان به چنگی در مشت گرفت.
زولا با تشبیه توده انسانها به مورچه، نشان میدهد آدمهایی که در ساختمان بورس در رفتوآمدند تحت سلطه نیرویی بیگانه با خود هستند. غالب آدمهای رمان «
پول و زندگی» از پولی که به دست میآورند، لذتی نمیبرند و تنها کیفیت موجود در زندگی آنها افزایش کمی
پول یا به عبارتی انباشت سرمایه است.
پول بهجای آنکه آدمها را به سمت خوشبختی ببرد، به چیزی بیگانه تبدیل شده که هرکجا که بخواهد آدمها را با خود میبرد. ساکار بر موج کسب سود بیشتر سوار است و سود بیشتر را تنها انگیزه حقیقی زندگی میداند. «
پول و زندگی» را میتوان مهمترین رمان ضدسرمایه قرن نوزدهم دانست که در آن به روابط پولی و مالی پیچیده سرمایه مالی توجه شده است.
#امیل_زولا (۱۸۴۰ - ۱۹۰۲)
#پول_و_زندگیhttps://t.me/tajrobeneveshtan/2726