#قصه امشب
#قصه_متنی #نی نی و دریا
💦یه روز مامان و بابا به همراه
نی نی و داداشی، کوله بار سفر بستن و رفتن سفر ، سفری شاد و با حال کنار دریا.
مامان و بابا کنار ساحل نشستند .داداشی که عاشق خاک بازی بود توی ساحل خیس شروع کرد به کندن زمین، می خواست یه چاله بزرگ درست کنه .
نی نی هم نشست کنار داداشی تا هر چی درست می کنه زودی براش خراب کنه .
ناگهان
نی نی متوجه موجهای زیبای دریا شد خیلی ذوق کرد،بلند شد ایستاد و زد روی شونه داداشی ،و با انگشتش اشاره کرد به دریا و گفت :آبا،آبا …
داداشی نگاهی به دریا انداخت و گفت:
نی نی این آ با که خوردنی نیست .
نی نی دوباره جیغ می زد آباآبا… داداشی گفت اصلا برو خودت بخور.
نی نی رفت جلوتر تاجائیکه وقتی موج میومد آب می ریخت روی کفشای
نی نی .
نی نی هم می خندید و هی صدا می زد دادا ،دادا
داداشی بالاخره جواب
نی نی رو داد، گفت چیه چی می گی ؟ می خوای بدونی دریا چه جوری درست شده؟
همه بچه ها با بیل، آنقدر اینجا رو کندن و کندن و کندن تا خسته شدن. بعدا باباهاشون هم اومدن، از صبح تا شب، کندن تا یه چاله ی خیلی بزرگ شده .بعدا یه شلنگ آب گذاشتن توش،از صبح تا شب ،آب رفته تو چالشون تا دریا درست شده .
مامان که داشت به حرفهای داداشی گوش می کرد خندید و گفت :« آخه ،با یه شیلنگ آب، اینهمه آب جمع می شه؟»
داداشی گفت : آره، شلنگشون خیلی بزرگه. شما هنوز از این شلنگها ندیدین.
مامان گفت :مگه خودت دیدی؟
داداشی گفت :آره اون شلنگه که قرمز بود ، از تو آسمون رد شده بود،بابا می خواست بگیرتش در رفت و رفت ….
بابا خندید و گفت: خواب دیدی؟
داداشی با صدای بلند گفت: آره ،فردا شب، خواب دیده بودم !!!
حالا همه باهم خندیدن ،وقتی ساکت شدن،
نی نی زد به خنده !
راستی بچه ها به نظر شما دریا چطوری درست می شه؟
#قصه #کودک@Roshanfkrane🍃🍂🍃🍃🍂🍃🍂