#برگی_از_تاریخ #تاریخ_معاصر #پهلوی 1⃣⭕ظهور و سقوط
#مصدق (1/7)
♻مصدق اشرافزادهای از ملاکان (زمینداران) خاندان قاجار بود.
با درگذشت پدر در 13 سالگی به فرمان ناصرالدین شاه در ردیف مستوفیان حقوق بگیر در میآید و لقب
مصدقالسلطنه میگیرد.
وقتی فرمان مشروطه صادر میشود ۲۴ ساله است و به گفتهُ خودش در کتاب خاطرات و تالمات، کلمه مستوفی در این دوران مترادف است با دزد.
او تحت فشار و انتقادات بسیار، مستوفیگری را رها میکند*1.
در زمان استبداد صغیر (به توپ بستن مجلس و کشتار باغشاه توسط محمدعلی شاه و کلنل لیاخوف روس)
مصدق دشمنی با محمدعلی شاه نداشت و به عضویت مجلس شورای دولتی شاه در میآید و با شاه و دیگر قصابان آزادی ناهار میخورد.
ولی سپس با اجازه شاه از کشور خارج میشود تا در اروپا تحصیل کند*2. او در ایران مدرسه نرفت و دیپلم نداشت. پس در پاریس در سن 26 سالگی به مدرسه رفت ولی اندکی بعد برگشت*3.
چند سال مانده به جنگ جهانی اول، او دوباره به فرانسه میرود و سپس با نامه دولت ایران، در رشته حقوق در دانشگاه نوشاتل سوییس پذیرفته میشود*4.
سه سال بعد با اخذ دکترای حقوق برمیگردد. عنوان رساله دکتری او "ارث در فقه اسلامی" بود. هنوز کسی نفهمیده که
مصدق چطور در عرض سه سال دیپلم تا دکترا را طی کرد*5.
در این سالها
مصدق هیچ مشارکت و حتی هیچ خبری از جریانات سیاسی نداشت. ولی از نظر اجتماعی،
مصدق نه جزوِ جناحِ اصلاحطلبان و رادیکالهای آوانگارد (جریان دموکرات) که جزو جناحِ محافظهکاران سنتی (اعتدالیون) بود*6.
مصدق چهرهای بسیار مذهبی و اسلامگرا از خود نشان میداد. و از هیچیک از رجال ایرانی آن دوره حتا از روحانیان چنین تبلیغات و تظاهرات مذهبی که از
مصدق دیده شده، مشاهده نگشته است.*7
پس از چندی کار در وزارت مالیه به دلیل محکومیت به دلیل پرونده فساد مالی از آنجا بیرون آمده *8 و قصد مهاجرت به سوییس و گرفتن تابعیت آن کشور میکند ولی سوییس قوانین را تغییر میدهد*9.
مصدق به کشور برمیگردد تا فکر دیگری بکند که انگلیسیها به دولت ایران پیشنهاد والیگری (فرمانداری)
مصدق بر استان فارس را میدهند*10.
استان فارس در آن زمان عملا در اشغال پلیس جنوب (نیروی انگلیسی) بود.
مصدق در فارس با کمک انگلیسیها به سرکوب قیام تنگستانیها میپردازد*11.
به همین دلیل انگلیس به دولت مرکزی در تهران فشار می آورد تا
مصدق را در آن مقام حفظ کنند*12.
در جریان کودتای سوم حوت،
مصدق با سیدضیا دشمنی میکند ولی پس از خروج سیدضیا از کشور،
مصدق به همکاری و دوستی با سردارسپه میپردازد و به او مشاوره میدهد*13.
تا سال 1304 که رضاشاه برتخت سلطنت نشست
مصدق در زمره یاران سردارسپه بود و در جلسات خصوصی آن محفل شرکت میکرد*14.
در همین زمان چهرههایی چون مدرس و ملک الشعرا بهار جزو فراکسیون مخالف سردارسپه بودند.
مصدق با 3500 تا رای تهرانیها به مجلس هم راه یافت*15.
او در مجلس با سلطنت رضاشاه به این دلیل مخالفت میکند که این اتفاق، ایران را از خدمات یک دولتمرد موفق (سردارسپه) محروم میکند.
مصدق حذف سردارسپه از کشور را خیانت میداند.*16
ولی بعدا رابطه این دو شکرآب میشود. از آن پس
مصدق خانهنشینی پیش میگیرد و سپس دستگیر میشود و در جریان تبعید میخواست خودکشی کند که ناموفق بود*17.
مصدق با میانجیگری محمدرضاشاه از زندان و شاید مرگ نجات یافت*18.
پس از اشغال ایران
مصدق به صحنه بازمیگردد. و روابط نسبتا مناسبی با شوروی و حزب توده برقرار میکند*19.
در جریان فرقه پیشهوری در آذربایجان،
مصدق از عملکرد دولت قوام در برخورد تند انتقاد کرده و به شکل تلویحی از پیشه وری حمایت میکند*20.
--------------------------------------------
منابع
1
مصدق: خاطرات، ص55
2
مصدق: خاطرات، ص64
3
مصدق: خاطرات، ص77
4
مصدق: خاطرات، 69
5
مصدق: خاطرات، ص77
6
مصدق: خاطرت، ص86.
مصدق یک فصل از کتابش را به ستایش از رژیم قدیمِ ایران پیش از مشروطه اختصاص داده.
7 مشروح مذاکرات مجلس دوره ششم، جلسه 7
8
مصدق: خاطرات، ص 105 و 108 و 120
9
مصدق: خاطرات، ص118
10
مصدق: خاطرات، ص342
11
مصدق: خاطرات، ص124
12 حسین کیاستوان: سیاست موازنه منفی در مجلس چهارده، ج1، ص24
13
مصدق: خاطرات، ص144
14
مصدق: خاطرات، ص167
15 مشروح مذاکرات مجلس دوره پنجم، جلسه 3
16 مشروح مذاکرات مجلس دوره پنجم، جلسه 211
17 کاتوزیان:
مصدق، ص80
18
مصدق: خاطرات، ص187
19 محمد ترکمان: نامههای
مصدق، ص72
20 مشروحات مجلس دوره چهارده، جلسه۱۷
@Roshanfkrane