زهیر که با امیرالمؤمنین علی (سلام الله علیه) و خانوادهی ایشون رابطهی خوبی نداشت، سعی میکرد با کاروان امام حسین (سلام الله علیه) رو به رو نشه؛
اما در نهایت به جایی رسید که مجبور شد با کاروان سیدالشهدا (سلام الله علیه) توی یه مکان قرار بگیره.
⛺️اباعبدالله (سلام الله علیه) کسی رو دنبال زهیر فرستادن. بعد از رفتن فرستاده، زهیر به شدت به فکر فرو رفت...
دُلهم، همسر زهیر -که ماجرا رو دیده بود-، با صدای بلند گفت: «سبحان الله! پسر پیامبر تو را میطلبد و تو به دیدارش نمیروی؟»
زهیر با این تلنگر به خیمهی امام رفت و بعد از این دیدار کاملاً زیر و رو شد.
✨دُلهم به زهیر گفت: «خدا يار و ياورت باشد و تو را به خوشبختی برساند! تو در رکاب پسر پیامبر به شهادت نائل میشوی. در روز قیامت من را فراموش نکن!»
تمام رشادت های زهیر در کربلا و سعادت ابدیش، حاصل تلنگر دُلهم بود.
💚🌱📚 منبع#زنان_نامدار🆔 @Ronesha_ir | رُنـِشــا