رفیق شهیدم

#مغفرت
Канал
Логотип телеграм канала رفیق شهیدم
@Refighe_Shahidam313Продвигать
573
подписчика
12,7 тыс.
фото
11,3 тыс.
видео
1,69 тыс.
ссылок
دلبسته‌دنیا‌که‌عاشق‌شهادت‌نمیشود🥀 رَفیقِ‌شهیدم‌یه‌دورهمیه‌خودمونیه خوش‌اومدی‌رفیق🤝🫀🥀 تاسیس²¹/⁰²/¹³⁹⁸ کپی‌آزاد‌✌صلوات‌هدیه‌کردی‌چه‌بهتر📿✌️ کانال‌ایتامون‌ 👇 https://eitaa.com/joinchat/3755868179C7a5148bdd4 خادمین 👇 @Someone_is_alive @Mortezarezaey57
#رمان_واقعے
#بہ‌سوے‌او

🌹#قسمت_چهاردهم

در باز کردم دیدم زینب پشت دره.
#حجاب و صورت بدون رنگ و روغنش خیلی به دلم نشست.

دستشو به طرفم دراز کرد وقتی دستمو گذاشتم تو دستش از روی صمیمیت فشار داد.
تعارفش کردم بشینه

زینب: حنانه جان بیا بشین عزیزم بعد مدتها دیدمت تا باهم حرف بزنیم.

-برات شربت بیارم میام
+شربت؟؟؟
من روزه ام عزیزم
-روزه؟ روزه چیه ؟

+ هیچی عزیزم بیا بشین حنانه.
ببین من از بابام و داییم هیچی یادم نیست، حالا از دایی بیشتر چون قبل از تولدم تو شلمچه #مفقودالاثر میشن.

😔بابام که خودت میدونی مفقودالاثره.
حنانه ببین من نمیدونم بین تو #شهدا چه قول و قراری هست...

👌اما ‌هنوز اشکا و التماساتو برای #شلمچه رفتن جلوی چشممه که به مسئولا اصرار کردی تا بردنت.
دوشب پیش داییم اومد به خوابم و گفت برو به دوستت حنانه بگو ما منتظر توئیم.

⚠️من مات و مبهوت به حرفای زینب گوش دادم.

+حنانه ببين الان ماه رمضونه،
ماه #مغفرت و #رحمت چندشب دیگه شبهای قدره، بهترین زمانه که برگردی به آغوش خدا؛ اینم شماره من...منتظر تماست هستم.

🍃زینب که رفت گوشه ذهنم فعال شد، رفتم سر کمد لباسام.
اون آخر کمد یه چیزی بهم میگفت من اینجام.

☺️دستمو بردم سمتش جنس لطیف اما مهربون چادرمو لمسش کردم.

🍃سه چهار روز بود کارم شده بود #چادر و بذارم جلوم و گریه کنم.
بعد از سه چهار روز گریه شماره #زینب گرفتم.

-الو سلام زینب...

#ادامه_دارد...

روایت #حنانه واقعی هست اما نام ها وادرس ها مستعار هست بجز نام #شهیدهمت و خود #حنانه
🦋👇🏻🦋👇🏻🦋👇🏻🦋
#یادشهداباصلوات+وعجل_فرجهم
#کپی_مطالب_با_ذکر_صلوات_نثار_شهدا_آزاد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج

@Refighe_Shahidam313