زهرابانو سرباز:
#وصیتنامه و تعدادی از عکسهای صدیقه در همان روز گم شد.
یکی از
#توابین #منافقین گفت که بعد از
#ترور صدیقه،
#رجوی (خدا لعنتش کنه) در پادگان اشرف عکسش را بلند کرده و گفته: «ما اینجور آدمها را میکشیم.»
عارفی کو که کند فهم زبان سوسن
تا بپرسد که چرا رفت و چرا باز آمد
بر کش ای مرغ سحر نغمه داودی باز
که سلیمان گل از باد هوا باز آمد»
27 تیر 1359
«خدایا! وقتی به خاکم میسپارند به یادم باش.
چرا که زنده بودنم، همیشه با یاد تو همراه بود.
خدایا! خدایا! شهادت را نصیبمان گردان،
و دل پر درد پاسداران اسلام را با فتح و پیروزی دادن بر کافران
خوشحال و شاداب گردان.»
دستنوشته در تاریخ 6 مرداد 1359:
«خدایا! در هنگام شهادت، در هنگام رفتن و از دنیای زشتیها بریدن، در هنگام دل کندن از این بودنها، یادم باش.
خدایا! در این شب تنهایی با تو میگویم با تو که تنهاییهایم را پر، دردم را درمان و هر نبودنی را با بودنی پر میکنی، با بودنی که بهترین بودنهاست.
معبودا! به دخترک عزیز از دست داده، به مادران در راه نشسته، به پدران رخ ز غم چروکیده، با یاران هم سنگر، به ... بینهایت همراه، به هر چه که میدانی هست و برای بندههایت