✔️ با گزارش های ما همراه باشید . #کـــوچـــــه مستقل است و رها.مانند خود شما. یکی از دل مردم کوچه وبازار.چراغی در دل تاریکی. با شما تا روز آزادی/ سپاس.
برگهای به خانواده #محمد_قبادلو دادند و گفتند که این وصیتنامه محمد است، مادرش میگوید این دستخطو امضای پسر من نیست و آنها دروغ میگویند. خانم معصومه احمدی ضمن انتشار این تصویر، نوشت:
«هنوز هم دروغ ها ادامه دارد ... امروز به دروغ برگه ای را به من دادند بنام وصیت نامه محمد که در لحظه اعدام نوشته است. نمک به زخمم پاشیدن و آتش خشمم را شعلهور کردند. این نه دست خط محمد است و نه امضاء محمدم. نگذاشتن فرزندم فرصت این را داشته باشد که برای خانوادهاش وصیتی کند و با ما خداحافظی کند و پدرش بابت ۸ سال جنگیدن و اعتقاداتش از او عذرخواهی کند. کاش برای دروغگویی هم مجازاتی بود.»
معصومه احمدی، مادر جاویدنام محمد قبادلو: «شیرپسرم، با تو بذر شجاعت کاشته شد»
خانم معصومه احمدی، ضمن آنتشار این ویدیو از مزار فرزندش نوشت:
«شیر پسرم با اینکه در مخفیانهترین حالت ممکن بدون اجازهی آخرین دیدار و خداحافظی با خانواده، حکم ناعادلانهی تو را اجرا کردند ولی تو نگین قطعه نود و نه شدی و با تو بذر شجاعت کاشته شد.» masomeh.ahmaadi
او همچنین اسامی بسیاری از جانباختگان راه آزادی را با هشتگ نوشت.
جمهوری اسلامی در تلاش است، که با اجرای احکام اعدام و سرکوب مستمرِ اعتراضات، مردم را از ادامه مبارزه برای دستیافتن به آزادی و دموکراسی مأیوس کند. مردم ایران اما همچنان به اشکال مختلف مبارزه خود را علیه این رژیم ضد انسانی ادامه میدهند. سپاس فراوان از شما عزیزان، که یکبار دیگر با حضور خود، صدای آزادیخواهی مردم ایران را به گوش جهانیان رساندید.
«ما»، فقط چند اسم نیستیم، «ما»، تکتک آنها که مخفیانه شکنجه کرده و احکامشان را صادر میکنید و بعد از مدتها یا ناگهان خبر اعدام آنها بیرون میآید یا از جایی وضعیت آنها رسانهای میشود، هستیم. «ما»، همهی سرکوبشدگان و مفقودشدگان هستیم. «ما»، صدای همهی آنها هستیم که نامی از آنها در میان نیست. «ما»، نام تمام بینامها و گمنامها هستیم. «ما»، همه باهم یک پیکره و ملت ایران هستیم و تمام اجزای این پیکره بدون هیچ تفاوتی، مهم و ارزشمند هستند. هرجایی باشیم یکدیگر را پیدا میکنیم؛ از همه آنها که تحت ظلم و ستم هستند میگوییم. و این شما هستید که در آتش مرگباری که برافروختهاید، عاقبت خواهید سوخت.
برای تو، که نامت را شاید نمیدانم، همه جا مینویسم: آزادی
بر آستان درگاه خانه ام بر اشیای مأنوس بر سیل آتش مبارک می نویسم نامت را...
بر هر تن تسلیم بر پیشانی یارانم بر هر دستی که فراز آید مینویسم نامت را....
روی گامهای مرگ مینویسم نامت را...
به قدرت واژهای از سر میگیرم زندگی از برای شناخت تو