کانال : رستاخیز ملی

⭕️ هرکه بر بی شرفان رای دهد بی شرف است
یا به ضحاک زمان رای دهد بی شرف است

حاکمان قاتل و دزدند و کسی بی تردید
به پلیدان جهان رای دهد بی شرف است

همه آشوب گرو فتنه گرستید و هر آن
به شما کوردلان رای دهد بی شرف است

نوکر سید علی اند و بی سوادند و نفهم
هر که بر کره خران رای دهد بی شرف است

عاشق شهوت و قتلند و اگر بی خردی
به چنین کوردلان رای دهد بی شرف است

ما برانداز و شما دشمن ایران و وطن
هرکه بر دشمنمان رای دهد بی شرف است

هر که در سایه این پرچم فاسد ماند
و به خشم و خفقان رای دهد بی شرف است

بی شرف تر نتوان یافت ز آخوند و اگر
هرکه بر بی شرفان رای دهد بی شرف است.

#شیدای_همدانی
#رای_بی_رای
#من_رای_نمیدهم
#رضارضاپهلوی_این_است_شعار_ملی
#پاینده_ایران_یکپارچه

#من_صدای_شیدای_همدانی_هستم #شیدای_همدانی_آزاد_باید_گردد

دُکّان حسین

مُحرّم‌خوانی #شیدای_همدانی از درون زندان زاهدان
مرداد (محرم) ۱۴۰۲

یک زمان من هم حسینی بودم و با لطف شیخ
پاک شد از قلب پاک عاشق «شیدا» حسین


شیدای همدانی، شاعر و مبارز ایران‌دوست، اکنون در زندان زاهدان در حال گذراندن دوران حبس در تبعید است. او به یازده سال زندان محکوم شده است. اما اشعار او همچنان الهام‌بخش است.
جمهوری اسلامی گرچه شیدای همدانی را زندانی کرده، ولی فکر و اندیشه و خرد او را نتوانسته در بند کند.
او در شعری که می‌شنوید نگاهی انتقادی به دو رویی حاکمان ظالم در تظاهر به دینداری دارد.

- این فایل نخستین بار است که منتشر می‌شود.

#شیدای_همدانی_آزاد_باید_گردد #زندانی_سیاسی #شیدای_همدانی

‌
شعری منتشر نشده از «قاسم بهرامی» ملقب به «شیدای همدانی» که اکنون در زندان زاهدان در حال گذراندن دوران محکومیتش است.

ز سراپای دلم چون خُم مِیْ می‌جوشم
بال و پر بسته اگر کُنج قفس خاموشم

کُنج زندانم و آزاد چو شهبازم و باز
تا شود جان و دل آزاد، ز جان می‌کوشم

می‌رسد نغمه‌ی آزادگی و آزادی
از در و دار و ز دیوار دلم در گوشم

زهر می‌نوشم و مستانه سخن می‌گویم
سخن زاهد و شیخان ریا ننیوشم

حوض کوثر نبوَد جرعه‌ای از آتش این
جام زهری که به جان می‌کشم و می‌نوشم

جامه‌ی زهد و ریا سوخت به جان و به تنم
جان، فدای وطنم باد! کفن می‌پوشم

راه، دشوار و پُر از دشمن و دام و حاشا!
که خودم یا وطنم را به جهان بفروشم

بارِ سنگین و گرانی است، رفیقان، مددی!
نتوانم تک و تنها بکشم بر دوشم

سوی یاری نبَرَد از دل و جان، عقل، مرا
بوی خاک وطنم می‌پَرَد از سر، هوشم

تا جدا سر ز تنم نیست، نگردم خاموش
بر سر دار هم از غیرتِ جان، می‌جوشم

گر طنابی است به یارای تو بر گردن من
باز کردم منِ «شیدا» به بَرَت آغوشم

#شیدای_همدانی #مهسا_امینی #انقلاب_ملی #هنر_اعتراض #یاری_مدنی_توانا

وقت عزاداری و ماتم شده
باز گمانم که محرم شده
#شیدای_همدانی
┄┅┄┅┄ ❥❥ ┄┅┄┅┄