زیر آواری و من در زیر آوار غمت
دل پریشان مانده ام از سرنوشت مبهمت
کاش آتش سرد می شد مثل ابراهیم تا
من نبودم اینچنین در گیر و دار ماتمت
ابرهاي بغض من بي وقفه باران ميشود
اشكهاي من نخواهد بود اما مرهمت...
اُف بر این آتش که بوسیده ست دستان تو را
ریخته خاکستری بر گیسوان درهمت
شعله ي عشق وطن آتش نشانت كرده بود
دست های سرخ آتش عاقبت شد محرمت
رد پایت بر صراط عشق بازی حک شده
من تو را انسان بنامم یا فرشته خوانمت؟!
گرچه رفتي مرد هاي مثل تو كم نيستند
بر زمين هرگز نمي افتد شكوه پرچمت
#سيده_سارا_شفيعي#زهرا_هدايتي#مهديه_انتظاريان#بشرى_صاحبي#آتش_نشانان_شهید#سمفونی_ایثار@sher_ir@Rahnava_ir