📍اگر ده سال پیش کسی به ما میگفت روزی آدمها بدون هیچگونه مهارت و دانشی، میلیونها دنبالکننده خواهند داشت، به هیچ وجه باور نمیکردیم.
📍اما امروز فقط کافیه اینستاگرام و یوتیوب رو باز کنیم تا این پدیده رو ببینیم. افرادی که فقط یک روز تصمیم گرفتن خجالت رو کنار بذارن و برای جذب فالوئر هرکاری بکنن.
📍از رقص آماتور و غذا خوردن گرفته تا مسخرهبازی و فحش و جوکهای بیمزه و نقشهای احمقانه.
📍اما مسئله مهم فعالیت این افراد در فضای مجازی نیست. احمقها همیشه زیاد بودند و هستند.
📍مسئله مخاطبان میلیونی اونهاست.
📍در این پادکست سعی میکنم به این پرسش از منظر جامعهشناختی پاسخ بدم.
📍معمولا فکر میکنیم در وجود ما مرجعی است که براساس ارزشها و اهدافش به امور زندگی ما معنا میده. در واقع به یک فاعل در ذهنمون باور داریم که معنایی رو برای زندگیش انتخاب میکنه. درحالی که اینگونه نیست. بسیاری از انتخابهای ما انتخاب یک ابزار هستند برای رسیدن به هدف، و اینگونه معنادار میشن.
📍در این پادکست به جای نیاز و احساس از تعبیر "نیروی زیست" استفاده میکنم. همچنین آن چیزی که نیازها و احساسهای ما رو ارضا میکنه و در شرایط اجتماعی تعیین میشه،"ابژه" نام داره.
📍به نظرم ما باید دوباره حس کنیم فراتر از هر معنایی، نیروی زیست داریم.
📍این پرسش شاید عجیب به نظر برسه اما باید تبدیل بشه به پرسش هر روزه انسان.
📍انسانی که یکبار برای همیشه فرصت زیستن داره و از میان بیشمار امکانهای نبودن، هستی پیدا کرده. انگار در قرعهکشی بین میلیاردها نفر برنده شده.
📍اما سبک زیست اکثر انسانها به گونهای که انگار قراره هزاران سال عمر کنن. شاید معجون جاودانگی پیدا کردن لو نمیدن!
📍حتی با وجود پیشرفت تکنولوژی و انجام سریع کار و ارتباط، باز انسان به شدت وقت تلف میکنه. در این پادکست قصد دارم اتلاف عمر انسان مدرن رو از منظر اجتماعی تحلیل کنم.